فصل (۱۹۷): رد بر گفتار رافضی در مورد عمرسکه گویا او در احکام اشتباه میکرد
رافضی گفته است: (دوازدهم: قول عمر که میگوید محمّد فوت نکرده است، دلیل بر کمى علم او است، و همچنین دستور داد که زن حامله را رجم کنند، علی نگذاشت و گفت: اگر علی نمیبود عمر هلاک میشد، و غیر اینها از احکامی که در آنها اشتباه نموده است).
جواب: اینکه گفته شود: اوّل: در صحیحین ثابت شده که پیغمبر صفرموده: «قد كان قبلكم في الأمم محدّثون، فإن يكن في أمتي أحد فعمر».یعنی: در امتهای گذشته محدثینی وجود داشتند، اگر در امت من محدثی باشد عمر است) پیغمر صهمچنین چیزی را در مورد علی نفرموده، و همچنین پیغمبر صفرموده: «رأيت أني أُتيت بقدح فيه لبن، فشربت حتّى أنّي لأرى الرّيَّ يخرج من أظفاري، ثم ناولت فضلي عمر، قالوا: فما أوّلته يا رسول اللّه؟ قال: العلم».
یعنی: در خواب دیدم کاسهای که در آن شیر بود برایم آورده شد از آن نوشیدم تا دیدم که از ناخنهایم خارج میشود، سپس بقیه را به عمر دادم تا آنرا بنوشد، گفتند: تعبیر آن را به چه نمودی ای رسول خدا؟ فرمود: علم [۲۸۱]. عمر بعد از ابوبکر عالمترین اصحاب بود.
امّا آنکه گمان برد پیغمبر صفوت نکرده است، لحظهای بود، سپس برایش معلوم شد که رسول اللّه صفوت نموده. همچنین چیزهایی زیاد روی میدهد: بعضی اوقات انسان در مرگ کسی ساعتی یا چند ساعتی مشکوک میشود، سپس برایش روشن میشود، علی نیز خلاف آنچه عقیده داشت اموراتی برایش روشن میشد چند برابر از این بزرگتر حتّی احکام زیادی را خلاف آنچه بود گمان میبرد بر این حالت هم مرد و این حالت هیچ خدشهای به امامت ایشان وارد نکرده، مثل فتوایش در زن مفوضهای که مرده و چیزی برای آن تعیین نشده، و امثال آن آنچه در نزد اهل علم معروف است.
امّا زن حامله، اگر از حاملگی ایشان خبری نداشته معذور است، چون او امر به رجم آن نموده و ندانسته که حامله است، سپس علی او را مطلع ساخته که زن حامله است، و او نیز گفته اگر علی من را از حمل آن زن آگاه نمیساخت او را رجم میکردم و در نتیجه جنین هم کشته میشد و این چیزی بوده که از آن ترسیده، اگر عالم بزرگی چیزی را از کمتر از خود شنید ضرری به علم او نمیرسد، معلوم است که موسی از خضر سه مسئله یاد گرفت، و سلیمان از هدهد خبر بلقیس را دریافت نمود.
[۲۸۱] - نگا: بخاری (۴/۱۷۴) و (۵/۱۶).