فصل (۱۳۸): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیۀ ﴿وَٱجۡعَل لِّي وَزِيرٗا مِّنۡ أَهۡلِي﴾بر امامت علیس
رافضی میگوید: «برهان سی و هفتم: فرموده خداوند است که: ﴿وَٱجۡعَل لِّي وَزِيرٗا مِّنۡ أَهۡلِي ٢٩﴾[طه: ۲۹]. «و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده».
ابونعیم از ابن عباس روایت میکند که گفت: پیامبر صدست علی و من را گرفت و ما در مکه بودیم، ایشان چهار رکعت نماز گزاردند و دستشان را به طرف آسمان بلند کرده و فرمود: خداوندا! موسی بن عمران از تو خواست، من هم محمد پیامبر تو از تو میخواهم که سینهام را بگشایی و گره از زبانم بگشایی تا سخنم را بفهمند، و برای من دستیاری از کسانم قرار بده، علی بن ابیطالب برادرم را، بازویم را به او نیرومند ساز، و او را در کارم شریک گردان، ابن عباس میگوید: شنیدم ندا دهندهای ندا کرد که: ای احمد، چیزی که خواستی به تو داده شد. و این نصی در باب خود است».
در جواب باید گفت: در این مورد هم مانند سایر موارد اولاً باید صحت روایت ثابت شود.
ثانیاً: این روایت به اتفاق علمای حدیث و تفسیر دروغین و جعلی است، و حتی از نظر آنان یکی از بیشرمانهترین دروغها در مورد رسول خدا صاست.
سوم: ابن عباس تا دیرزمانی که پیامبر صدر مکه بود هنوز به دنیا نیامده بود، او وقتی به دنیا آمد که فرزندان بنیهاشم در شعب ابیطالب تحت محاصره بودند، وقتی هم که رسول خدا صهجرت فرمودند ابن عباس هنوز به سن تمییز نرسیده بود، یعنی وضو نمیگرفت و همراه پیامبر صنماز نمیخواند. حتی پیامبر صهنگامی وفات کردند که او بالغ نشده بود.
چهارم: در صفحات پیشین ما وجوه متعددی را در اثبات بطلان چنین روایاتی ذکر نمودیم، این سخنان هم از جهات زیادی یک دروغ درباره رسول خدا صاست با این تفاوت که در این مورد اضافات زیادی آوردهاند که در سایر موارد ذکر نشده بود، از جمله این عبارت: «وأشركه في أمري»،در اینجا تصریح کردهاند که علی شریک پیامبرصدر کارش بوده است، همچنانکه هارون شریک موسی بود، و این کفری صریح است که قائلان به نبوت علی یعنی غلات شیعه میگویند نه رافضیان.
از سویی دیگر شریک و همکار در امر لزوماً جانشین فرد نمیشود، اما اینان هم ادعای مشارکت و همکاری او با پیامبر صدر زمان حیاتش را دارند، و هم ادعای امامت او پس از درگذشت آن حضرت صرا.
علاوه بر این، این رافضی کذاب میگوید: «و این نصی در باب خود است».
ما هم به او میگوئیم: ای نادان! این عبارت نصی است در بیان شراکت علی با پیامبر در امور زمان حیاتشان، همچنانکه هارون شریک موسی بود، آیا حاضر هستی این را بپذیری و از استدلال به اکاذیب دروغگویان و ترهات برادران دغل کارت دست برداری؟ یا همچنان آنرا دلیل بر امامت و خلافت پس از او میدانی؟