مختصری از منهاج السنة النبویة

فهرست کتاب

فصل (۱۴۱): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیۀ ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُبر امامت علیس

فصل (۱۴۱): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیۀ ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُبر امامت علیس

رافضی می‌گوید: «دلیل چهلم اینکه: خداوند می‌فرماید: ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُ وَجِبۡرِيلُ وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَعۡدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ ٤[التحريم: ۴].

«در حقیقت خدا یاور اوست، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان او هستند».

همه مفسران اجماع کرده‌اند که منظور از مؤمن صالح امام علی÷است. ابونعیم با سندی که به اسماء دختر عمیس می‌رسد، روایت کرده است که او گفته است: از رسول خدا صشنیدم که آیه: ﴿وَإِن تَظَٰهَرَا عَلَيۡهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُ وَجِبۡرِيلُ وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ[التحريم: ۴].

«و اگر با هم علیه رسول اللهصمتفق شوید، در حقیقت خدا یاور اوست، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح». را تلاوت فرمود و گفت: صالح مؤمنان علی بن ابی طالب است، اختصاص امامعلیسبه این صفت دلالت بر برتری او دارد، پس باید او امام باشد. البته آیات زیادی در این باره وارد شده که ما به خاطر اختصار به این اندازه اکتفا کردیم».

می‌توان به چند صورت به این استدلال جواب داد. اول: ادعای او که می‌گوید: «مفسران اجماع کرده‌اند که منظور از صالح مؤمنان امام علی است» دروغ آشکاری است. زیرا آنان بر این نظر اتفاق نکرده‌اند. حتی هیچیک از علمای تفسیر یا حدیث نیز این اجماع و اتفاق‌نظر را روایت نکرده است. پس چه کسی این اجماع را نقل کرده است؟

دوم: باید گفت: کتاب‌های تفسیر پر از روایت‌هایی است که عکس این ادعا را ثابت می‌کند. ابن مسعود، عکرمه، مجاهد، ضحاک و ... گفته‌اند منظور از صالح المؤمنین ابوبکر و عمر است. این روایت را گروهی از مفسران، از جمله ابن جریر طبری نقل کرده‌اند.

سوم: این نظریه که منظور از این آیه امام علی باشد توسط افراد موثق و قابل اعتماد ثابت نشده است. حدیث یاد شده نیز دروغ محض است.آن فرد نیز هیچ دلیل درستی برای آن ارائه نکرده است. حال این‌که تنها روایت ابی‌نعیم بر صحت آن دلالت نمی‌کند.

چهارم: باید گفت: عبارت «صالح المؤمنین»: مؤمنان نیکوکار اسمی است که شامل هر مؤمن نیکوکاری خواهد بود، همچنانکه در صحیحین از پیامبر صروایت شده است که فرمود: «إنَّ آل أبي فلان ليسوا لي بأولياء، إنما وليّ الله وصالح المؤمنين» [۲۴۶]: «بی تردید یاوران و دوستان من خانواده فلان قوم یا فلان قبیله نیستند، بلکه یاوران و دوستان من فقط خداوند و مؤمنان نیکوکارند».

پنجم: خداوند در این آیه مؤمنان نیکوکار را دوستان و یاوران پیامبر صقرار داده است. همان طور که می‌فرماید: خداوند نیز دوست و یاور اوست. محال است که منظور از مولی در این آیه جانشین باشد فقط یک معنا برای آن امکان دارد و آن هم دوست و یاور است.

اما آنجا که می‌گوید: «آیات زیادی در این باره وارد شده است» حداکثر چیزی که می‌توان گفت این است که آیات دیگر نیز در دلالت خود مثل همین آیه هستند. دلایلی که این فرد ارائه کرد خلاصه همه آن چیزی است که نزد آن‌ها یافت می‌شود و البته راه دروغ بستن نیز بسته نمی‌شود. به همین خاطر کسانی وجود دارند که به هر دروغی که با دروغ آن‌ها مقابله کند متوسل شده‌اند. اما خداوند حق و حقیقت را پیروز کرده و به وسیله آن باطل را از بین می‌برد و برای دروغگویان نیز عاقبت بدی را در نظر گرفته است.

[۲۴۶] - نگا: صحیح بخاری، ۸/۶ و صحیح مسلم، ۱/۱۹۷.