فصل (۱۲۹): بیان جهالت رافضی در ادعایش مبنی بر اینکه علی در راس کسانی قرار دارد که در قرآن به مؤمنان خطاب شدهاند
رافضی میگوید: «برهان بیست و هشتم: یک روایت احمد بن حنبل از ابن عباس است که گفت: هیچ آیهای از قرآن با آغاز ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾نیست که علی رأس و أمیر و سرور و سید مصادیق آن آیه نباشد. و اگر چه خداوند گاهی اصحاب محمد را در قرآن عتاب و سرزنش فرموده اما از علی جز ذکر خیر نیامده است، و این نشان میدهد که او بهتر و شایستهتر است و لذا امام اوست.
جواب به چند صورت است: یکی مطالبه صحت روایت که در مسند ذکر نشده، و صرف روایت آن در کتاب «فضائل» هم – در صورت وجود – دلالت بر راست بودن آن نمیکند.
بنابراین میشود نتیجه گرفت که از اضافات قطیعی بر کتاب «فضائل» است [۲۳۴]چون نه در مسند امام احمد آمده و نه در اصل کتاب «فضائل» او ذکر شده است.
دوم: این حدیث دروغی است که بر ابن عباس بسته شده است، آنچه افراد متعدد از ابن عباس روایت کردهاند این است که وی ابوبکر و عمر را بر علی برتری میداد، و ایراداتی بر علی و برخی کارهای او گرفته است. حتی وقتی که علی زندیقانی را که در او ادعای الوهیت کرده بودند سوزاند، ابن عباس گفته بود: اگر من بودم آنان را نمیسوزاندم چون پیامبر صنهی فرموده که به عذاب او مجرمان را عذاب دهند، اگر من بودم به جای او گردنهایشان را میزدم بخاطر این فرموده پیامبر که: «هر کس دینش را عوض کرد او را بکشید». به روایت بخاری [۲۳۵]و دیگران، و چون این سخن به گوش علی رسید گفت: رحمت بر مادر ابن عباس!
سوم: این کلام موجب مدح علی نیست چون خداوند در بسیارى از مکانها مردم را در مقابل نکوهش با چنین عبارتی خطاب میدهد مانند فرمودهی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٢ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٣﴾[الصف: ۲-۳]. «ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگوئید که عمل نمیکنید. نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگوئید که عمل نمیکنید».
در اینجا اگر علی رأس آیه باشد، در واقع باید مرتکب عملی شده باشد که مایه خشم و نکوهش الهی بوده است.
چهارم: علی هم از کسانی است که مشمول خطاب آیه شدهاند، هر چند که او خود سبب نزول آیه نشده باشد، ولی بدون تردید لفظ آیه، هم او، و هم سایرین را مورد خطاب قرار داده است. در لفظ آیه هم نشانی بر جدا کردن مؤمنانی خاص از دستهای دیگر وجود ندارد.
پنجم: توصیف یکی از یاران پیامبر صبه اینکه او رأس و امیر و سید و سرور آیات قرآن است، سخنی دور از حقیقت است، چون اگر مراد این باشد که او اولین کسی است که مورد خطاب آیات قرار میگیرد. که این چنین نیست؛ و اصولاً لفظ خطاب همه مخاطبین را به طور مساوی و همزمان مورد خطاب قرار میدهد، و اینگونه نیست که ابتدا برخی از مخاطبان و بعد دیگران را خطاب قرار دهد.
نهایت چیزی که میتواند ادعا کند این است که ابن عباس علی را برتری میداده است، این فرض با اینکه کذب است و برخلاف شناخت مسلمانان از ابن عباس، اگر – فرضاً – درست باشد – با وجود مخالفت اکثریت اصحاب – حجت نیست.
ششم: این سخن مؤلف که: خداوند اصحاب محمد را در قرآن مورد عتاب قرار داده ولی از علی جز ذکر خیر نگفته، دروغی آشکار است. نمیدانیم که خداوند در قرآن ابوبکر را هم عتاب و ملامت کرده باشد، حتی نمیدانیم که وی رسول خدا صرا اذیت یا آزرده کرده باشد. به طوری که از ایشان روایت است که در یکی از خطبههایشان فرمود: «ای مردم! قدر ابوبکر را بشناسید. چرا که او هیچ گاه مرا آزرده نکرده است».
[۲۳۴] - نگا: فضائل الصحابة (۲/۶۵۴). [۲۳۵] - نگا: بخاری (۹/۱۵).