مختصری از منهاج السنة النبویة

فهرست کتاب

فصل (۱۵۰): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت حدیث (سلام) بر این‌که علیسرا امیر بنامد و به وى سلام تقدیم نمایند

فصل (۱۵۰): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت حدیث (سلام) بر این‌که علیسرا امیر بنامد و به وى سلام تقدیم نمایند

رافضی می‌گوید: دلیل نهم: اکثر علما روایت کرده‌اند که پیامبر صبه اصحاب دستور داد تا به اسم امیرالمؤمنین به علیسسلام کنند و فرمود: علی سرور مسلمانان، امام متقیان و رهبر و پیشوای انسان‌های نیکوکاری است که در قیامت مثل اسبان پیشانی سفید مشخص و نمایان خواهند بود. و فرمود: علی ولی هر مسلمانی بعد از من است. باز درباره او فرمود: بی‌تردید علی از من است و من از علی هستم. او نسبت به هر زن و مرد مسلمانی نسبت به نفس خودشان مقدم و شایسته‌‌تر است. پس با این حال باید فقط او امام باشد. این احادیث نصوص درباره همین موضوع هستند.

از چند جهت می‌توان به این ادعا جواب داد: اول: باید سند و سلسله این حدیث را ذکر کرده، صحت آن را ثابت نماید. اما او این حدیث را به هیچ کتابی نسبت نداده است. این‌که می‌گوید: «اکثر علما آن را روایت کرده‌اند» دروغ است. این حدیث در هیچیک از کتاب‌های معروف حدیث وجود ندارد. نه در کتاب‌های صحیح، نه مسند، و نه کتاب‌های سنن و ... این حدیث روایت نشده است. اما اگر بعضی از کسانی که بدون احتیاط و هیچ گونه بررسی و تحقیق مثل احادیث بسیار دیگری از این نوع، ریز و درشت آن را گردآوری کرده روایت می‌کنند، امثال این احادیث و علم این افراد به اتفاق همه علمای مسلمین قابل استدلال نبوده و لزومی در پیروی از آن‌ها وجود ندارد. حال این‌که خداوند دروغ را بر ما حرام کرده است. جایز نیست که ما سخنی را به خدا ببندیم که از آن بی‌خبر و بی‌آگاهیم. به صورت تواتر و سلسله‌وار از پیامبر صروایت شده است که فرمود: «من كذب عليّ متعمداً فليتبوأ مقعده من النار» [۲۵۲].

«هر کس عمداً بر من دروغی ببندد، برای خودش جایی در جهنم آماده کند».

دوم: این حدیث به اتفاق کسانی که با حدیث آشنایی دارند دروغ و ساختگی است. هرکسی هم که کم‌ترین شناختی از احادیث دارد، می‌داند که این حدیث ساختگی بوده و هیچیک از ائمه حدیث در کتاب قابل اعتمادی آن را روایت نکرده‌اند. نه در کتاب‌های حدیثی صحیح، نه در کتاب‌های سنن، و نه کتاب‌های مسند قابل قبول، روایت نشده است.

سوم: جایز نیست امثال این سخن را به پیامبر صنسبت داد. زیرا گوینده آن دروغگو است و پیامبر صنیز پاک و منزه از دروغ است. دروغ بودن آن به خاطر این است که، سرور مسلمانان، پیشوای متقیان و رهبر کسانی که در قیامت به خاطر عباداتشان می‌درخشند [الغر المحجلین] به اتفاق همه مسلمانان خود پیامبر صاست.

اگر کسی بگوید: علیسبعد از او سرور آن‌هاست.

در جواب گفته می‌شود: در متن حدیث دلیلی برای این تأویل وجود ندارد. بلکه منافی آن است. زیرا مسلمانان برتر، متقی و بی‌نظیر در صدر اسلام بوده‌اند و آن‌ها نیز در زمان پیامبر صسرور، پیشوا و رهبری غیر از ایشان نداشتند. حال چگونه پیامبر از امری که هنوز فرا نرسیده است خبر می‌دهد. اما خبر دیگری را که بیشتر به آن نیاز دارند ترک می‌کند که حکم آن‌ها در حال حاضر است؟ سپس این‌که رهبر روز قیامت خود پیامبر صمی‌باشد، پس علیسرهبر چه کسانی خواهد بود؟

مسأله دیگر این‌که شیعه گمان دارند که اکثر مسلمانان صدر اسلام و غرّ المحجلین کافر یا فاسق شده‌اند. با این حال علیسرهبری چه کسانی را بر عهده خواهد گرفت؟

سپس این‌که سرور و پیشوا و رهبر بودن علیسبعد از پیامبر صخیلی روشن است که دروغی بیش نیست، و پیامبر صنیز هیچ وقت چنین حرفی نزده است. بلکه پیامبر صخیلی ظاهر و آشکارا به صورتی که عام و خاص متوجه می‌شدند ابوبکر و عمر را بر او برتری می‌داد. حتی مشرکین نیز این قضیه را می‌دانستند.

همین طور آنجا که در روایتش می‌گوید: «او دوست هر مؤمنی بعد از من است» بر پیامبر صدروغ بسته است. بلکه پیامبر صدر زمان حیات و وفات خود دوست هر مؤمنی بوده و هرمؤمنی نیز در زمان مرگ و زندگی دوست ایشان است. آن دوستی که ضد دشمنی است اختصاص به زمان ندارد.

اما جایی که می‌گوید: «تو از منی و من از تو هستم» در غیر این حدیث درست بوده و در جاهای دیگری روایت شده است. پیامبر صدرباره طایفه أشعری فرمود: «آنها از من بوده و من از آن‌ها هستم» همان طور که به علیسفرمود: «تو از من هستی و من نیز از تو هستم» و به جلیبیب نیز فرمود: «این از من بوده و من نیز از او هستم» [۲۵۳]. پس معلوم می‌شود که این سخن بر امامت دلالت نمی‌کند. همچنین دلالت نمی‌کند بر این‌که هرکس در باره او چنین سخنی گفته شده است برترین اصحاب پیامبر صاست.

[۲۵۲] - صحیح بخاری،(۱/۳۳)، صحیح مسلم، (۴/۲۲۹۸-۲۲۹۹). [۲۵۳] - نگا: صحیح مسلم، (۴/۱۹۱۸-۱۹۱۹).