فصل (۱۴۰): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیۀ (عهد و پیمان) بر امامت علیس
رافضی میگوید: «برهان سی و نهم: فرموده خداوند متعال است: ﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِينَ ١٧٢﴾[الأعراف: ۱۷۲].
«و (به خاطر بیاور) زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مىدهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطرى توحید بىخبر ماندیم)».
در کتاب «الفردوس» اثر ابن شیرویه روایتی از حذیفه بن یمان نقل شده که گفت: رسول خدا صفرمود: اگر مردمان میدانستند که علی در چه زمانی «امیرالمؤمنین» نامیده شده است، فضل و بزرگی او را انکار نمیکردند، او وقتی امیرالمؤمنین نام گرفت که آدم مابین روح و جسم بود. خداوند متعال فرمود: «و هنگامی که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا پروردگار شما نیستم؟» ملائکه گفتند: آری، و خداوند تبارک و تعالی نیز فرمود: من پروردگار شما، محمد پیامبرتان و علی امیر شماست. و این حدیثی صریح در باب خویش است».
پاسخ رافضی در این مورد نیز بر چند وجه است: اول: حدیث سندیت ندارد و باید دلایل اثبات آن ذکر شود. علمای حدیثشناس هم اجماع دارند بر اینکه صرف آمدن حدیثی در کتاب «الفردوس» دلیل بر صحت و درستی آن حدیث نمیشود، چراکه ابن شیرویه دیلمی همدانی در این کتاب علاوه بر ذکر احادیث صحیح و نیکوی فراوان، احادیث جعلی هم آورده است، اگرچه وی مؤلفی عالم و اهل دین است و عمداً مرتکب دروغ نمیشود، با اینحال وی از کتب دیگران نقل قول میکند که صدق و کذب در آنها هست، او نیز همچون بسیاری از جمعآوری کنندگان حدیث در مجموعه خود هم احادیث دارای سند آورده، و هم احادیث بدون سند.
دوم: این حدیث به اتفاق علمای حدیث کذب و جعلی است.
سوم: در قرآن میفرماید: «آیا پروردگارتان نیستم گفتند: آری» که در آن نه نامی از پیامبرج برده شده و نه ذکری از امیر. همچنین در آیه بعدی میفرماید: ﴿أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَكَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ﴾[الأعراف: ۱۷۳].
«یا بگویید: «پدرانمان پیش از ما مشرک بودند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بودیم؛ (و چارهاى جز پیروى از آنان نداشتیم)».
و این نشان میدهد که عهد و میثاق مورد نظر آیه به طور ویژه میثاق توحید است و حتی شامل میثاق نبوت نمیشود، چه رسد به امور کمارزشتر از آن؟!
چهارم: در احادیث معروفی که در کتب مسند، سنن، موطأ و تفاسیر در خصوص آیه: ﴿أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ﴾. ذکر گردیده، اشارهای به ادعای مورد نظر رافضی وجود ندارد، ولی اگر این مسأله در اصل احادیث مورد بحث مذکور بود، راویان آنرا از قلم نمیانداختند، تنها کسی هم که آنرا روایت کرده صداقتش معلوم نشده و روایت او کذب معرفی شده است.
پنجم: میثاق آیه از تمام فرزندان آدم گرفته شده است و لازمه حدیث این میشود که علی امیر همه پیامبران از نوح تا محمد صباشد. و این سخن دیوانههاست. آن پیامبران که پیش از آفریده شدن علی در گذشتهاند، این علی چطور میتواند امیر آنان باشد؟!
نهایت توان او آن است که بر مردم زمانش امیری کند، اما امارت و حکومت بر مردمان پیش یا پس از خودش دروغی است که گوینده آن نه متوجه است چه میگوید و نه از گفتهاش شرم میکند!