مختصری از منهاج السنة النبویة

فهرست کتاب

فصل (۵۶): در بیان فضایل دروغینی که رافضی برای علیسذکر نموده و رد بر آن

فصل (۵۶): در بیان فضایل دروغینی که رافضی برای علیسذکر نموده و رد بر آن

مولف رافضی می‌گوید: «و از جمله فضایل مختص علی اینکه: اخطب خوارزم از پیغمبر صروایت می‌کند که فرمود: ای علی! اگر بنده‌ای به اندازه طول عمر نوح، خدا را عبادت کند، و به اندازه کوه احد طلا داشته و آن را ببخشد، و چندان عمر کند که هزار سال حج را بر روی دو پای خودش بجا بیاورد، و سپس مظلومانه در بین صفا و مروه کشته شود، اگر تو را ولی خود نگیرد، حتی بوی بهشت نیز به مشامش نرسیده و به آن داخل نمی‌شود.

مردی به سلمان گفت: تو چرا علی را دوست داری! جواب داد: از پیغمبر صشنیدم که می‌فرمود: هرکس علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته است، و هرکس با علی دشمنی ورزد، با من دشمنی نموده است. و از انس روایت شده که گفت: از پیغمبر صشنیدم که می‌فرمود: خداوند از نور رخسار علی هفتاد هزار ملائکه خلق نمود که تا روز قیامت برای او و دوستدارانش استغفار می‌کنند.

و از ابن عمر نقل شده که پیغمبر صفرمودند: هرکس علی را دوست بدارد، خداوند نماز، روزه و شب زنده‌داری او را می‌پذیرد، و دعایش را برآورده می‌سازد. آگاه باشید که هرکس علی را دوست بدارد خداوند در قبال هر رگی که در بدن دارد، شهری را در بهشت به او عطا می‌کند. آگاه باشید که هرکس خاندان محمد را دوست بدارد از محاسبه و سنجش اعمال و گذشتن از پل صراط در امان خواهد بود. آگاه باشید که هرکس بر محبت خاندان محمد بمیرد، من ضامن او هستم که در بهشت با پیغمبران خواهد بود، و آگاه باشید که هرکس با خاندان محمد دشمنی ورزد، روز قیامت در حالی می‌آید که بین دو چشمش نوشته شده «ناامید از رحمت خدا».

و از عبدالله بن مسعود نقل شده که گفت: پیغمبر صروزی که ما در کنار او نشسته بودیم، فرمودند: سوگند به کسی که جانم در دست اوست! خداوند روز قیامت از همه درباره چهار چیز می‌پرسد: از عمرش که چگونه آن را سپری کرده است، و از جسم و کالبدش که آن به چه درگیر ساخته است، و از دارای‌اش که آن را چگونه به دست آورده و در چه راهی انقاق نموده است، و از محبت ما اهل بیت. عمر به او گفت: نشانه محبت شما بعد از خودتان چیست؟ پیغمبر صدستش را بر سر علی ‌بن ابی طالب که در کنارش بوده گذاشت و گفت: نشانه محبت من بعد از من، محبت این شخص است. و از عبدالله ‌بن عمر نقل شده که گفت: از پیغمبر صسوال شد که پروردگار در شب معراج با چه زبانی با تو صحبت کرد؟ ایشان صفرمودند: به لغت و زبان علی، پس خدا به من الهام کرد که بگویم: پروردگارا! مرا مورد خطاب قرار داده‌ای یا علی را؟ خداوند فرمود: ای محمد! من چیزی نیستم که با سایر اشیاء مقایسه شوم و با مردم مقایسه نمی‌شوم، و به چیزی توصیف نمی‌گردم. من تو را از نور خودم خلق نموده و علی را از نور تو خلق کرده‌ام، بر اسرار درونت مطلع هستم و دیدم که محبوب‌تر از علی در قلب تو نیست، پس با زبان و لغت او با تو صحبت کردم تا قلبت آرامش یابد.

و از ابن عباس نقل شده که گفت: پیغمبر صفرمود: چنانچه درختان اقلام، و دریا مرکب، و جنیان محاسبه کنندگان، و انسان‌ها نویسندگان می‌بودند، نمی‌توانستند فضایل علی را بر شمارند.

و با سند می‌گوید: پیغمبر صفرمودند: خداوند پاداش خارج از حد احصاء بر گفتن فضایل علی قرار داده است، یعنی هرکس فضیلتی از فضایل او را ذکر کند، در حالی که به آن اقرار می‌کند، خداوند همه گناهان قبلی و آینده او را می‌آمرزد. و هرکس فضیلتی از فضایل او را بنویسد، ملائکه تا زمانی که آن نوشته باقی بماند، برای او استغفار می‌کنند، و هرکس فضیلتی از فضایل او را بشنود، خداوند گناهانی را که در پی استماع برای او پیش آمده‌اند، بر او می‌آمرزد، و هرکس به نوشته‌ای نگاه کند که فضایل علی در آن نوشته شده است، خداوند گناهانی را که از نگاه کردن برای او پیش آمده‌اند، بر او می‌آمرزد. سپس فرمود: نگاه کردن به رخسار امیر المؤمنین عبادت است، و خداوند ایمان هیچ بنده‌ای را نمی‌پذیرد مگر این‌که ولایت علی را قبول و از دشمنانش برائت جوید.

و از حکیم ‌بن حزام، از پدرش، از جدش، از پیغمبر صنقل شده که فرمود: مبارزه علی با عمرو بن عبود در روز خندق برتر از کار [خیر] امت من تا روز قیامت است.

و از سعد بن ابی وقاص نقل شده که معاویه ‌بن ابو سفیان به او امر کرد که علی را سب و لعن کند ولی او خودداری ورزید. معاویه گفت: چه چیزی باعث شده که به علی ناسزا نگویی؟ جواب داد: به خاطر سه چیزی که پیغمبر صفرمودند که اگر یکی از آن‌ها مال من بود، برایم از شتران اصیل سرخرنگ بهتر بود که پیغمبر صآن‌ها را هنگامی که در یکی از غزوه‌هایش علی را جانشین خودش کرده بود، به او فرمود: علی گفت: آیا مرا با زنان و کودکان می‌گذارید؟ پیغمبر صبه او فرمود: آیا دوست نداری که برای من به منزله هارون برای موسی باشی؟ جز این‌که بعد از من پیغمبری نیست. و در روز جنگ خیبر شنیدم که پیغمبر صمی‌فرمود: پرچم را به شخصی می‌دهم که خدا و پیغمبر را دوست دارد و خدا و پیغمبر او را دوست دارند. راوی می‌گوید: ما جلو رفتیم. پیغمبر صفرمود: علی را برایم صدا بزنید. علی آمد در حالی که چشم درد داشت. پیغمبر صبزاق دهان خود را در چشم او قرار داد و پرچم را به او سپرد، سپس خداوند گشایش و پیروزی را نصیب او نمود. و این آیه نازل شد: ﴿فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَكُمۡ[آل عمران: ۶۱].

«بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود».

پیغمبر صبعد از نزول این آیه علی، فاطمه و حسن و حسین را صدا زد و فرمود: اهل بیت من این‌ها هستند.

در جواب مولف باید گفت: همین اخطب خوارزم تصنیفی در این باب دارد که از این احادیث ساختگی در آن بیان کرده، احادیثی که کذب بودن آن‌ها برای کسی که کمترین آشنایی با حدیث داشته باشد، پوشیده نمی‌ماند، چه برسد به علمای علم حدیث و محدثان. و اخطب نه محدث است و نه از علمای این رشته است، و نه شخصی است که در این زمینه به او مراجعه می‌شود، و هر محدثی می‌داند که احادیث او ساختگی هستند. و این مولف رافضی نیز گفته بود: احادیثی را ذکر می‌کنم که در نزد اهل سنت صحیح باشد، و آن را در اقوال و کتب مورد اعتمادشان نقل کرده باشند، پس چگونه احادیثی را نقل می‌کند که اهل سنت بر کذب و ساختگی بودن آن اتفاق نظر و اجماع دارند، و در هیچیک از کتب حدیثی مورد اعتماد نقل نشده، و هیچیک از ائمه حدیثی آن را صحیح نشمرده‌اند. بنابراین ده حدیث اول تا آنجا که در مورد قتل عمرو بن عبدود توسط علی نقل کرده، هم کذب و ساختگی هستند. در مورد حدیث امر معاویه به سعد مبنی بر ناسزاگویی به علی و خودداری کردن او و بقیه ماجرا تا آخر حدیث صحیح بود. و مسلم آن را در صحیح خودش نقل کرده است [۱۵۴]و حدیث مشتمل بر سه فضیلت برای علیساست ولی این فضایل مختص او نیستند و از خصائص مختص ائمه هم نیستند. زیرا جانشین پیغمبر شدن در غزوه امری است که بارها اتفاق افتاده و غیر علی نیز این مسئولیت را به عهده گرفته‌‌اند، و جانشین شدن علی در مقایسه با دیگران کامل‌تر و با ارزش‌تر نبوده است، و به همین دلیل علی به پیغمبر صفرمود: آیا مرا با زنان و کودکان جا می‌گذارید؟ پیغمبر صجز در غزوه تبوک، در همه غزوات دیگر مردی مؤمن از مهاجران و یا انصار را در مدینه جانشین خودش می‌کرد، در غزوه تبوک پیغمبر صبه همان مسلمانان امر فرمود که با او بروند و کسی جز زنان و کودکان و مردان عاصی و معذور در مدینه نماندند و به همین دلیل هم بود که علی دوست نداشت جانشین پیغمبر صشده و در مدینه بماند و به ایشان صعرض می‌کند: آیا مرا با زنان و کودکان جا می‌گذارید و مرا با خودتان نمی‌برید؟ و پیغمبر صبرایش توضیح می‌دهد که جانشین شدن نقص و عیب نیست، همچنانکه موسی هارون را به خاطر امانتداری‌اش جانشین خود کرد و من نیز تو را به خاطر امانتداری جانشین خودم می‌سازم، با این تفاوت که موسی پیغمبری را جانشین خود ساخت ولی بعد از من پیغمبری نیست.

این تشبیه پیغمبر ص، تشبیه در اصل جانشین کردن است، زیرا موسی هارون را جانشین خود بر جمیع بنی اسرائیل کرد ولی علی را تنها بر تعداد اندکی جانشین کرد، چون بقیه صحابه با پیغمبر صو در میدان نبرد بودند. به علاوه، تشبیه علی به هارون از تشبیه ابوبکر به ابراهیم و عیسی، و تشبیه عمر به نوح و موسی بزرگتر نیست، این چهار پیغمبر از هارون با فضیلت‌تر هستند و نیز ابوبکر و عمر هر کدام به دو پیغمبر تشبیه شده‌اند. بنابراین تشبیه آنان بزرگتر از تشبیه علی به هارون بوده است. باید اضافه کرد افراد زیاد دیگری نیز در جانشین پیغمبر شدن با علی برابرند و آن‌ها نیز جانشین پیغمبر صشده‌اند.

[۱۵۴] - نگا: مسلم، ۴/۱۸۷۱.