فصل (۱۷۰): رافضی غزوهای را به نام (سلسله) ذکر کرده است که کاملا بیاساس و دروغ است
رافضی میگوید: در غزوه سلسله، عرب بیابانگردی آمد و به پیامبر صخبر داد که گروهی از اعراب میخواهند به مدینه حمله کنند. پیامبر صدر میان یارانش فرمود: چه کسی پرچم مرا به دست خواهد گرفت. ابوبکر گفت: من این کار را میکنم. پیامبر صپرچم را به او داد و به همراه هفتصد نفر او را فرستاد. زمانی که به آنها رسید دشمنان به او گفتند: به سوی رهبرت برگرد. زیرا عدد ما بسیار است، او هم بازگشت. روز دوم پیامبر صپرسید: چه کسی پرچم مرا به دوش خواهد گرفت؟ عمر گفت: من این کار را خواهم کرد. پیامبر صپرچم را به او داد. او هم کاری را انجام داد که ابوبکر کرده بود. روز سوم پیامبر صپرسید: علی کجاست؟ علی گفت: من اینجا هستم ای رسول خدا! پیامبر صپرچم را به او داد. او به سوی دشمنان رفت و بعد از نماز صبح با آنها جنگید و (۶ یا ۷) تن از آنها را کشت. بقیه هم شکست خوردند. خداوند بزرگ در قرآن کریم به این عمل امیرالمؤمنین قسم یاد کرد و فرمود: ﴿وَٱلۡعَٰدِيَٰتِ ضَبۡحٗا ١﴾[العاديات: ۱].
«سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالی که نفسزنان پیش میرفتند».
در پاسخ باید گفت: ممکن است نادانترین مردم هم از تو بخواهد برای این مطلب سند بیاور تا اطمینان پیدا کنیم که این نقل صحیح است. این غزوه و دروغهای آن همانند دروغهای دیگران است که اکاذیب فراوانی را درباره سیره عنتره و بطال روایت میکنند. اگرچه عنتره زندگی ساده و مختصری داشت و بطال هم این گونه بود و فقط چیزی بود که برای او در دوران حکومت بنیامیه و جنگ با رومیان روی داد. اما دروغگویان حجم آن را افزایش دادند تا اینکه تبدیل به مجلّدات بزرگی شد. حکایات احمد دنف و زنبق مصری هم چنین است که آنها را به هارون الرشید و منصور نسبت میدادند. این روایت درباره این غزوه نیز از قبیل چنین داستانپردازیهاست که در هیچکدام از کتابهای مشهور مغازی و سیره نزد علما ذکری از این جنگ به میان نیامده است، و علمای این فن مانند موسی بن عقبه، عروه بن زبیر، زهری، ابن اسحاق و اساتیدش، واقدی، یحیی بن سعید اموی، ولید بن مسلم، محمد بن عائذ و ... آن را ذکر نکردهاند. همچنین در قرآن و حدیث نیز سخنی از آن به میان نیامده است.
در مجموع جنگها و غزوات پیامبر صبه ویژه جنگهایی که در آنها کشتار صورت گرفته است، نزد اهل علم به صورت متواتر همراه با جزئیات آن ثبت شده است و در کتابهای علمای حدیث، فقه، تفسیر، مغازی، سیر و ... ذکر شده است. این از جمله اموری است که برای نقل آن علل مختلفی وجود دارد. عادتاً از نظر شرعی محال است که پیامبر صجنگی با این شرایط داشته باشد و هیچکدام از کسانی که بدان علم داشتهاند آن را نقل نکرده باشند، همچنانکه محال است که او در شبانه روز بیش از (۵) نماز یا در طول سال بیش از یک ماه روزه را واجب کرده باشد. یا همانگونه که محال است پیامبر صبا ایرانیها در عراق جنگید، یا به یمن رفته و کسی آنرا نقل نکرده باشد. همچنانکه چنین اموری که علل و انگیزههای فراوانی برای نقل آنها وجود دارد. محال است روی داده باشد اما همه علما از نقل آن خودداری کرده باشند.