فصل (۱۶۵): بطلان ادعای رافضی بر اینکه شجاعت علیسدلیل امامت اوست
رافضی میگوید: رابعاً: او شجاعترین مردم بود و به وسیله شمشیر او پایههای اسلام مستحکم شد و ارکان ایمان برپا شد. هرگز در هیچ جنگی شکست نخورد و هر گاه با شمشیرش کسی را میزد بدن او را قطع میکرد. چه بسیار که سختیها و غمها را از پیامبر صدور میکرد. هرگز همانند دیگران از میدان جنگ فرار نکرد. او با فدا کردن جان خودش از پیامبر صدر شب هجرت محافظت کرد و عبای او را پوشید مشرکان گمان کردند او رسول خداست. آنها به کشتن پیامبر صاتفاق پیدا کرده بودند و در آن شب افراد مسلح خانهاش را که علی در آن بود احاطه کرده بودند. آنها در انتظار طلوع خورشید بودند تا او را در روز روشن بکشند تا خونش بر باد رود و بنیهاشم ببینند که قاتلان او از همه قبایل هستند و آنجا قادر به انتقام و قصاص نباشند زیرا گروهی در خون او شریک میبودند و هر قبیلهای از جنگ دلاوران خود دفاع میکرد. علت این فداکاری علی، حفظ جان رسول خدا صبود تا او به سلامت نجات یابد و عملاً چنین شد و به وسیله آن غرض او در دعوت مردم به سوی اسلام تحقق یافت. زمانی که صبح فرا رسید آن افراد خواستند او را بکشند او بر آنان شورید، زمانی که او را شناختند متفرق و روانه شدند. بدین ترتیب نقشه آنها نقش بر آب و تدبیرشان باطل شد.
در پاسخ باید گفت: بیتردید علیساز شجاعترین افراد صحابه بود که خداوند به وسیله جهاد او اسلام را یاری کرد. همچنین او از بزرگترین پیشی گیرندگان مهاجرین و انصار و از بزرگان مسلمانانی بود که به خدا و روز قیامت ایمان آورده بودند و در راه خدا جهاد کرده بودند. او کسی بود که چندین تن از کفار را با شمشیر خود کشت. اما این صفت تنها مختص او نبود. بلکه چندین تن دیگر از یاران پیامبر این فضیلت را داشتند. به همین دلیل این امر فضیلت و برتری او در جهاد را نه تنها بر خلفا حتی بر اصحاب دیگر پیامبر صثابت نمیکند چه رسد به اینکه بر تعیین او به عنوان امام دلالت داشته باشد.
اما درباره ادعای او که میگوید: «او شجاعترین فرد بود». باید گفت این ادعای دروغی است. بلکه دلیرترین فرد در میان همه مردم پیامبر خدا صبود. همچنانکه در صحیحین از انس روایت شده است که پیامبر صزیباترین، بهترین و بخشندهترین و شجاعترین انسان بود. شبی مردم مدینه صدایی شنیدند و همه هراسان و ترسان بیرون آمدند و به سوی محل صدا رفتند. پیامبر صاز محل صدا به سویشان بازگشت. زیرا او قبل از آنها به آنجا رفته بود، در حالی که بر روی اسب بدون زین ابوطلحه انصاری سوار بود و شمشیر در گردنش بود فرمود: «چرا میترسیدید؟!».
بخاری میگوید: او قبل از آنها رفته و کسب خبر کرده بود [۲۶۶].
در المسند از علیسروایت شده است: هرگاه جنگ شدت پیدا میکرد به وسیله رسول خدا صخودمان را حفظ میکردیم و او نزدیکترین فرد ما به دشمن بود [۲۶۷].
و علی و دیگران به وسیله رسول خدا صخودشان را حفظ میکردند. زیرا او شجاعترین فرد آنها بود، اگرچه آنها از پیامبر صافراد بیشتری از سپاه دشمن را کشته بودند.
در اینجا مقصود این است که ابوبکر شجاعترین فرد بود و بعد از رسول خدا صهیچکس از او دلیرتر نبود. به همین دلیل در هنگام وفات پیامبر صمسلمانان دچار مصیبت بسیار بزرگی شدند تا اینکه عقلها سست و افکارشان پریشان شد و بسیار دچار اضطراب شدند. برخی مرگ او را انکار میکردند. برخی در گوشهای نشسته و زانوی غم بغل کرده بودند. گروهی حیران و درمانده شده بودند و کسانی را که بر آنها عبور میکردند و بر آنها سلام میکردند، نمیشناختند. گروهی گریه و شیون سر میدادند. آنها به نوعی قیامت مبتلا شده بود. گویی قیامت صغرای برگرفته شده از قیامت کبری بود. بیشتر بادیه نشینان مرتد شدند و دامنه حکومت اسلام ضعیف شده بود. ابوبکرسبا قلبی ثابت و شجاع برخاست و گریه و شیون نکرد و سست نشد. او صبر و یقین را با هم داشت. او خبر وفات پیامبر صرا به مردم داد و گفت: خداوند آنچه را نزد خودش است برای او برگزید. آنگاه بدانها آن جمله تاریخی بینظیر را گفت: «من كان يعبد محمداً فإنَّ محمداً قد مات ومن كان يعبد الله فإنَّ الله حي لا يموت»:«هرکس محمد را میپرسید، بداند که محمد از دنیا رفته است و هرکس خداوند را میپرستد بداند که خداوند زنده است و هرگز نمیمیرد».
پس شجاعت مورد نیاز امام، بعد از رسول خدا ص، در هیچکس بیش از ابوبکر و سپس عمر کامل نبود. اما درباره کشتن مشرکان باید دانست که افراد دیگری غیر از علی از میان اصحاب پیامبر صمشرکان بیشتری را کشته بودند. اگر کسی که مشرکان بیشتری را کشته باشد شجاعتر باشد، براء بن مالک برادر انس، (۱۰۰) دلاور و قهرمان مشرکان را کشت، این علاوه بر کسانی است که در کشتن آنها شرکت داشت. اما باید دانست تعداد افرادی را که خالد بن ولید آنها را کشت فقط خداوند میداند. در جنگ مؤته (۹) شمشیر در دستش شکست، و تردیدی نیست که او چندین برابر علی از مشرکان را کشت.
اما در پاسخ این ادعای او که «با شمشیر او پایههای اسلام بر پا و ارکان آن مستحکم شد» بایدگفت: این دروغ آشکاری است که همه کسانی که اسلام را میشناسند دروغ بودن آن را میدانند. بلکه شمشیر او یکی از شمشیرهایی بود که از اسلام دفاع کردند و یکی از آنها بود که موجب استحکام پایههای اسلام شدند و در بسیاری از جنگهایی که اسلام به وسیله آنها تثبیت و استوار شد، شمشیر او شرکت نداشت مانند جنگ بدر که شمشیر او مانند شمشیر دیگر مسلمانان بود.
او ادعا میکند که علیسهرگز شکست نخورد. او در این امر همانند ابوبکر، عمر، طلحه، زبیر و یاران دیگر پیامبر صبود. پس اینکه بگوییم او هرگز شکست نخورد مانند این است بگوییم این افراد نیز هرگز دچار شکست نشدند، و هرگز شکست هیچکدام از افراد فوق ثابت نشده است. اگر در نهان چیزی روی داده باشد و نقل نشده باشد باید گفت ممکن است برای علی هم چنین امری روی داده باشد، ولی روایت نشده باشد.
مسلمانان [در زمان پیامبر ص]دو بار شکست خوردند: جنگ احد و جنگ حنین. هیچکس نقل نکرده است که از میان افراد کسی شکست خورده باشد. بلکه در کتابهای سیره و مغازی آمده است که ابوبکر و عمر به همراه پیامبر صدر جنگ احد و حنین ثابت قدم ماندند و به همراه دیگران شکست نخوردند. کسی که شکست آن دو را در جنگ حنین نقل کرده باشد دروغ او آشکار است. کسی که در روز احد شکست خورد، عثمان بود که خداوند او را آمرزید. آنچه درباره شکست ابوبکر و عمر و سقوط پرچم از دست آنها در جنگ حنین روایت شده است، دروغ ساختگی افترا کنندگان است.
ما درباره ادعای او که گفته است «هرگاه با شمشیرش کسی را میزد، [سر یا بدن او را] قطع میکرد». باید گفت: ثبوت و نفی این امر ثابت نشده است و ما در این باره نقلی در دسترس نداریم که بدان اعتماد کنیم. چنانچه کسی چنین امری را درباره خالد، زبیر، براء من مالک، ابودجانه، ابوطلحه انصاری و ... بگوید، همانند این سخن است که درباره علی گفته شد. بلکه صدق این امر درباره خالد و براء بن مالک شایستهتر است.
زیرا پیامبر صفرمود: «خالد یکی از شمشیرهای خداوند است که آن را بر علیه مشرکان بر کشیده است». چنانچه درباره کسی که خداوند او را شمشیرش خودش قرار داده است گفته شود او هر گاه با شمشیرش کسی را میزد، آن را دو نیم یا قطع میکرد، به حقیقت نزدیکتر است. علاوه بر این میزان افرادی را که خالد از مشرکان در جنگها کشت بسیار زیاد و او همواره پیروز میدانها بود.
اما در پاسخ، این ادعای او که میگوید: «چه بسیار که او سختی و دشواریها را از پیامبر صدور و او را حفظ میکرد، میگوییم: این دروغ آشکاری است. روایت شده است که نه تنها علی بلکه ابوبکر و عمر هم که از او بیشتر جهاد کرده بودند، سختیها و دشواریها را از پیامبر صدور نکرده و او را نجات نداده بودند. بلکه این پیامبرصبود که آنها را از موقعیتهای دشوار نجات میداد.
اما زمانی که مشرکان در مکه میخواستند پیامبر صرا بزنند و بکشند او را نجات داد و میگفت: «آیا کسی را میکشید که میگوید: خدای من الله است؟» تا اینکه مشرکان ابوبکر را به زیر باد کتک گرفتند. اما چنین امری از علی روایت نشده است.
اما اینکه پیامبر صمحاصره شده باشد تا ابوبکر یا علی با شمشیرشان او را نجات داده باشند هیچکدام از اهل علم آن را روایت نکردهاند، و چنین ادعایی حقیقت ندارد. درباره آنچه پیرامون خوابیدن علی در بستر پیامبر صذکر کرد، گفتیم که در آن شب خطری علی را تهدید نمیکرد.
[۲۶۶] - بخاری، (۴/۳۹ و ۵۲)و(۸/۱۳)و مسلم،(۴/۱۸۰۲-۱۸۰۳). [۲۶۷] - بخاری،(۴/۳۹) و جاهای دیگر و مسلم، (۴/۱۰۸۲).