فصل (۲۰۵): رد بر طعن رافضی در مورد حدیث (اقتدوا بالذین من بعدی)
رافضی گفته است: (دوّم: آنچه از پیغمبر صروایت میکنند که ایشان فرمودهاند: «اقتدوا باللذين من بعدي ابی بكر و عمر».
یعنی: به دو نفری که بعد از من میآیند اقتدا کنید یعنی ابوبکر و عمر.
جواب: روایت ممنوع است، از این جهت که بر امّت دلالت داشته باشد، چون اقتداءِ به فقها مستلزم امامت آنها نیست، و همچنین ابوبکر و عمر در بعضی از احکام با هم اختلاف داشتهاند، اقتدا به آنها ممکن نیست، و همچنین با حدیثی که از پیغمبر صروایت میکنند «أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم».
یعنی: اصحاب من مثل ستاره هستند به هر کدام اقتدا کنید هدایت یافتهاید) با اینکه بر عدم امامت آنها اجماع دارند.
جواب از چند جهت: اوّل: اینکه گفته شود: این حدیث به اجماع علمای حدیث قویتر است از نصّی که در امامت علی روایت میکنند، این امر در کتب معتمد اهل حدیث معروف است، آنرا ابوداود در سننش و احمد در مسندش و ترمذی در جامعش روایت نمودهاند [۲۸۵]امّا نصّی که دلالت بر امامت علی داشته باشد در هیچکدام از کتب معتمد اهل حدیث وجود ندارد، و اهل حدیث بر باطل بودن آن اجماع دارند، حتّی ابومحمّد بن حزم گفته است: (هیچ روایتی از هیچکس در این نصّ ادّعا شده نیافتم، مگر روایتی واهی از مجهولی تا مجهولی که کنیهاش ابوحمراء است، در تمام مخلوقات او را نشناختیم که چه کسی است [۲۸۶]. با صحیح دانستن نصّ بر علی طعنه زدن به این حدیث غیر ممکن است.
و امّا دلالت دلیل در فرموده پیغمبر ص«با للذين من بعدي»،او خبر داده است که آنها بعد از او هستند، دستور داده که به آنها اقتدا شود، اگر آنها ظالم یا کافر باشند، دستور پیروی از آنها را نمیداد، چون پیغمبر دستور پیروی از ظالم را نمیدهد، ظالم نمیتواند اسوهای باشد که مردم او را امام قرار دهند، به دلیل فرموده خداوند: ﴿لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ ١٢٤﴾[البقرة: ۱۲۴].
«پیمان من به ستمگران نمیرسد».
دلیل بر این است که ظالم امام واقع نمیشود، امام قرار دادن کسی همان اقتدا نمودن به اوست، پس وقتی که به اقتدا نمودن به کسانی که بعد از او میآیند دستور میدهد، و اقتدا نمودن به کسی امام قرار دادن اوست، با اینکه از این خبر داده که بعد از او میآیند، دلالت بر امامت آنها دارد، دستور داده که آنها را بعد از خودش امام قرار دهند، و این مطلوب است.
و امّا ادّعایش: (آنها در بسیاری از احکام اختلاف داشتهاند) چنین نبوده، بلکه اگر اختلافی معلوم شده باشد بسیار ناچیز بوده، اغلب در چیزی که اختلاف داشتهاند از یکی از آنها دو روایت وارد شده، که یکی از روایتها با رأی دیگری موافق بوده، مانند: پدر بزرگ با برادران، از عمر دو روایت است که یکی از آنها با رأی ابوبکر موافق است.
و امّا قولش: (أصحابي كالنجوم... الخ)این حدیث وجود ندارد، و همچنین در حدیث لفظ «بعدی یعنی بعد از من» وجود ندارد، و دلیل در اینجا «من بعدی» است، و همچنین در حدیث امر به پیروی نمودن و اقتداءِ در آن وجود ندارد، امّا در این امر به پیروی نمودن از آنها موجود است.
[۲۸۵] - نگا: سنن ترمذی(۵/۲۷۱-۲۷۲) و ابن ماجه(۱/۳۷) و مسند امام احمد (۵/۳۸۳-۳۹۹-۴۰۲). [۲۸۶] - نگا: الفصل(۴/۱۶۱-۱۶۲).