مختصری از منهاج السنة النبویة

فهرست کتاب

فصل (۱۸): در بارۀ سیرت علی بن موسی الرضا

فصل (۱۸): در بارۀ سیرت علی بن موسی الرضا

مؤلف رافضی می‌گوید: «و پسرش علی الرضا زاهدترین و عالمترین شخص زمان خودش بود و علمای جمهور از او بسیار اخذ علم کرده‌اند و مأمون او را به خاطر کمال و فضیلتش به دوستی گرفت. روزی برادرش زید را نصیحت می‌کرد و می‌گفت: ای زید! چه جوابی برای رسول خدا آماده کرده‌ای در حالی که خونهایی ریخته‌ای، اموالی به ناحق گرفته‌ای و راهها را ناامن کرده‌ای و احمق‌های کوفه تو را فریب داده‌اند؟ حال آن‌که پیغمبر صفرمودند: فاطمه خود را [از نامحرم] مصون داشت، و لذا خدا نسل او را از آتش مصون داشت. و در روایتی: علیسگفت: ای رسول خدا! چرا فاطمه را فاطمه نامیدی؟ پیغمبر صفرمود: چون خداوند او و نسل او را از آتش مصون داشت. پس مصونیت ایشان سبب درامان ماندن تو از آتش نشده و تو داری ظلم می‌کنی؟ به خدا سوگند! آن‌ها جز با اطاعت خدا به آن نرسیده‌اند، و تو اگر می‌خواهی با معصیت خدا به آن چیزی برسی که آن‌ها با اطاعت بدان رسیده‌اند، در این صورت تو در نزد خدا از آن‌ها گرامی‌تر هستی!

و مأمون اسم او – رضا – را بر درهم و دینار زده بود و از گوشه و کنار مملکت برای او بیعت می‌گرفت و لباس سیاه را دور افکنده و سبز پوشید».

باید گفت: از مصایبی که اولاد حسین گرفتار آن شدند، این‌که روافض خود را به آن‌ها منتسب می‌نمایند و آن‌ها را تعظیم و تمجید می‌کنند و مدح‌هایی ذکر می‌کنند که اصلاً مدح نیست، و در مورد آن‌ها ادعاهایی بی‌دلیل مطرح می‌نمایند، و چیزهایی در مورد آن‌ها می‌گویند که اگر فضیلت آن‌ها تنها از این طریق – روافض – اثبات می‌شد، کلام روافض بیشتر از مدح و تمجید، به ایراد شباهت داشت. علی بن موسی دارای محاسن و مکارم معروفی است و مکارمی شایسته حال خود دارد که اهل معرفت بر آن آگاهند ولی این رافضی حتی یک فضیلت صحیح و مستدل برای او ذکر نکرده است.

اینکه می‌گوید: «او زاهدترین و عالمترین شخص زمان خود بوده است» ادعایی صرف و بدون دلیل است، و کسی که در مورد شخصی غلو می‌کند، چنین ادعایی را می‌کند. چگونه عالمترین شخص زمان خود بوده است در حالی که معاصرانی داشته که به گواهی همه از او عالمتر و زاهدتر بوده‌اند، مثل شافعی، اسحاق بن راهویه، احمد بن حنبل، اشهب بن عبدالعزیز، ابوسلیمان دارانی، معروف کرخی و امثال این‌ها.

و این‌که می‌گوید: «بسیاری از فقهای جمهور از او اخذ علم کرده‌اند».

این کلامش آشکارترین دروغ است. فقهای مشهور جمهور هیچیک چیز معروفی از او اخذ نکرده‌اند، اگرچه بعضی از کسانی که فقهای جمهور شمرده نمی‌شوند چیزی از او اخذ کرده باشند و این قابل انکار نیست. زیرا طلبه فقهاء علم را از کسانی اخذ می‌کردند که از راسخان در علم و یا مرتبه‌ای از آن‌ها پایین‌تر بوده‌اند.

و آنچه بعضی از مردم ذکر کرده‌اند که معروف کرخی خادم او بوده است و در محضر او مسلمان شده است و یا این‌که خرق عادت از او به کرخی رسیده، به اتفاق آگاهان به این مسأله، همه این مطالب باطل است.

و حدیثی هم که مؤلف از پیغمبر صدر مورد فاطمه روایت کرد، به اتفاق علمای حدیث دروغ است و حتی کذب آن برای غیر اهل حدیث نیز مبرهن است. زیرا عبارت «فاطمه خودش را [از نامحرم] مصون داشت پس خدا نسل او را از آتش جهنم مصون داشت» اقتضاء می‌کند که حفظ آبرو و ناموس توسط فاطمه سبب مصونیت نسل او از جهنم شده باشد و این قطعاً باطل است، زیرا سارا همسر ابراهیم خود را از نامحرم مصون داشت ولی خداوند جمیع نسل او را از آتش دوزخ مصون نساخت.

و همچنین این‌که پیغمبر صجبرئیل را خدمتکار او معرفی کرده باشد، کلام کسی است که جایگاه ملائکه را نمی‌شناسد و ارزش ارسال آن‌ها به سوی پیامبران را نمی‌داند، ولی روافض اکثر دلایلشان شعارها و ادعاهایی است که از جهل و ظلم آن‌ها پرده بر می‌دارد، و به حکایات دروغینی تمسک می‌ورزند که شایسته جهل و ظلم آنان است. و اصول دین با چنین شعارهایی ثابت نمی‌گردد، مگر برای کسی که از زمره «اولی الابصار» شمرده نمی‌شود.