مختصری از منهاج السنة النبویة

فهرست کتاب

فصل (۷۴): در بیان ادعای رافضی در برتری علیسبر ابوبکرسدر علم

فصل (۷۴): در بیان ادعای رافضی در برتری علیسبر ابوبکرسدر علم

مولف رافضی می‌گوید: «ابوبکر در مقایسه با یک شخص دیگر چگونه است؟ شخصی که می‌گوید قبل از دست دادن من، از من بپرسید. از من درباره راه‌های آسمان بپرسید که من آن را بهتر از راه‌های زمین می‌شناسم.

ابو البحتری می‌گوید: علی را دیدم که در کوفه از منبر بالا می‌رفت، در حالی که بالا پوش پیغمبر را پوشیده بود و شمشیر او را به خودش آویزان کرده و عمامه او را بر سرش گذاشته و انگشتری او را در انگشت کرده بود. بر منبر نشست و شکمش را نمایان کرد و گفت: از من بپرسید قبل از آن‌که مرا از دست دهید که همانا بین استخوان‌های دو پهلوی من علم فراوانی است، این جامه‌دان علم است، این محل اندوختن علم رسول خدا است. این چیزی است که از جانب پیغمبر به من خورانده شده است، بدون این‌که واسطه‌ای باشد. به خدا سوگند! اگر بنشینم، می‌توانم برای اهل تورات به تورات خودشان، و برای اهل انجیل به انجیل خودشان فتوی دهم، به گونه‌ای که اگر خداوند تورات و انجیل را به نطق آورد، بگویند: علی راست می‌گوید: برای شما به آنچه خدا بر شما نازل کرده، فتوی می‌دهم، و شما قرآن را می‌خوانید، آیا در آن تعقل نمی‌کنید؟».

در جواب مولف باید گفت: این‌که علی گفته: «بپرسید ...»، این کلام خطاب به اهل کوفه بوده تا علی به آن‌ها علم و دین بیاموزد، زیرا اغلب مردم آن دیار جهالی بودند که پیغمبر صرا درک نکرده بودند، ولی افرادی که پیرامون منبر ابوبکر جمع می‌شدند از بزرگان صحابه بودند، که علم و دین را از پیغمبر صیاد گرفته بودند. پس رعیت ابوبکر عالم‌ترین و دیندارترین افراد امت بوده‌اند ولی کسانی که علی آن‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد، از جمله عوام الناس از تابعان هستند و بسیاری از آن‌ها هم از بدترین تابعان بودند و به همین دلیل علیسهمیشه آن‌ها را سرزنش می‌کرد و علیه آن‌ها دعا می‌کرد و تابعان مکه، مدینه، شام و بصره از آن‌ها بهتر بودند.

مردم قضایا و فتاوای منقول از ابوبکر، عمر، عثمان و علی را جمع آوری کرده‌اند و پی برده‌اند که صواب‌ترین و گویاترین آن‌ها بر علم صاحبش، امور ابوبکر و سپس عمر می‌باشد، و به همین دلیل اموری از عمر که مخالف نص باشد کمتر از اموری از علی است که مخالف نص می‌باشد، ولی در مورد ابوبکر شاید امور مخالف با نص وجود نداشته باشد، و ابوبکر همان کسی است امور مشتبه شده بر مردم را فیصله می‌کرد، و در عهد او اختلافی شناخته شده نبود، و عموم مواردی از احکام که در آن تنازع شده به بعد از ابوبکر بر می‌گردد.

و حدیث مذکور از علی دروغی آشکار است که نسبت دادن آن به علی جایز نیست، زیرا علی به خدا و دین خدا عالم‌تر از آن است که به تورات و انجیل فتوی بدهد، چرا که مسلمانان اتفاق نظر دارند که هیچ مسلمانی اجازه ندارد که بین هیچ کسی جز به قرآن قضاوت کند، و وقتی یهودیان و مسیحیان از مسلمانان قضاوت و داوری بخواهند، مسلمانان باید با قرآن در بین آن‌ها دواری کنند.

مادام که از قرآن و سنت و اجماع به صورت بدیهی بر می‌آید که شخص مؤمن جز با قرآن نمی‌تواند بین یهودیان و مسیحیان داوری کند، و فرقی نمی‌کند که تورات و انجیل در این باره موافق قرآن باشند و یا مخالف آن. در این صورت نسبت دادن قضاوت و حکم و فتوی براساس تورات و انجیل به علی، یا به خاطر جهالت به دین و اسباب مدح است، و یا این انتساب توسط شخص زندیق و دین ستیزی روی داده که می‌خواهد از این طریق زمینه طعن وارد کردن به علی را مهیا نماید.