فصل (۱۲۳): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیۀ ﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ﴾بر امامت علیس
رافضی میگوید: «برهان بیست و دوم: فرموده حق تعالی است: ﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ ٣٣﴾[الزمر: ۳۳]. «اما کسى که سخن راست بیاورد و کسى که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند».
ابونعیم از مجاهد روایت میکند که مراد از: «آن کس که راستی آورد» محمد صو منظور از «آن را باور نمود» علی بن ابی طالب است. شافعی فقیه هم از زبان مجاهد آورده است که در فرموده: ﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦ﴾محمد صراستی را آورد و علی آن را تصدیق کرد. و این فضیلتی است که مختص علی است، پس او امام بر حق است.
پاسخ این ادعا هم بر چند وجه است: یکی آنکه: چنین چیزی از پیامبر صروایت و نقل نشده است، نقل قول مجاهد به تنهایی هم حجتی نیست که حتی در صورت صحت پیروی از آن بر هر مسلمانی واجب باشد. چه رسد به اینکه درستی آن ثابت نشده باشد؟ و باید دانست که این فرد به آوردن احادیث دروغین فراوان شناخته شده است [۲۲۸].
اما آنچه از مجاهد محقق است قولی بر خلاف این حدیث است و آن اینکه راستی قرآن است، و آنکه آن را باور و تصدیق میکند هر مؤمنی است که بدان عمل کند، لذا در این روایت مصادیق آن عموم مؤمنان است.
وجه دوم: حدیث مذکور با روایت مشهورتر رایج میان مفسران متناقص است. و آن این که کسی که راستی را میآورد و آنکه تصدیق و باور میکند ابوبکر است، و این روایت طایفهای از جمله طبری است که با استناد به علی آن را در کتاب خود آورده است [۲۲۹].
سوم: لفظ آیه عام و مطلق است و نه به ابوبکر اختصاص دارد نه به علی تنها، بلکه هرکس در معنای عام آن داخل باشد حکم آن شاملش میشود، و شک نیست که ابوبکر و عمر و عثمان و علی سزاوارترین امت به داخل شدن در حکم آنند اما تنها مصادیق آن نیستند.
[۲۲۸] - مراد فرد نقلکننده از مجاهد است. [۲۲۹] - نگا: تفسیری طبری (۳/۲۴).