فصل (۷۶): در مورد ادعای رافضی بر اینکه ابوبکر و عمر از علی سوال میپرسیدند
مولف رافضی میگوید: «ابوعمر زاهد از ابو عباس نقل میکند که گفت: از شیث÷تا محمد صهیچکس را نمیشناسیم که بعد از پیغمبرش گفته باشد «از من بپرسید»، به جز علی. بزرگان صحابه مثل ابوبکر و عمر و امثال آنها شروع کردند به سوال پرسیدن از او تا اینکه سوالها تمام شد. پس علی گفت: ای کمیل بن زیاد! همانا در اینجا علم فراوانی است و کاش که حاملانی برای آن مییافتم».
در جواب باید گفت: این نقل اگر تا ثعلب نیز صحیح باشد، ثعلب سندی برای آن ذکر نکرده تا به آن احتجاج شود، و ثعلب از ائمه حدیث و از کسانی نیست که صحیح و سقیم حدیث را از یکدیگر باز میشناسند، تا اینکه گفته شود: لابد نزد او و به نظر او صحیح بوده که روایت کرده است، همچنانکه در مورد احمد یا یحیی بن معین یا بخاری و امثال اینها گفته میشود، بلکه فقهایی عالمتر از ثعلب احادیث بسیاری را ذکر کردهاند که اصل و مبنایی ندارد، چه برسد به ثعلب. ثعلب این را از کسانی شنیده که سند خود را نمیگویند. و علیساین را در مدینه نگفته است و در خلافت ابوبکر، عمر و عثمان نیز نگفته است، بلکه آن را در زمان خلافت خودش و در کوفه گفته است تا افرادی که علم ضروری برای خود را نمیدانستند، آن را یاد بگیرند، و این به سبب کوتاهی آنها در طلب علم بوده است. و علیسبه آنها دستور میداد که طالب علم باشند و سوال بپرسند.
و حدیث کمیل بن زیاد بر همین دلالت میکند، زیرا کمیل از تابعانی است که جز در کوفه مصاحب و همراه علی نبوده است، و این نشان میدهد که علی کوتاهی آنها را در طلب علم مشاهده میکرد. علی چنین چیزی را به مهاجران و انصار نمیگفت و بلکه آنها را به شدت ستایش مینمود.
و ابوبکر هرگز هیچ چیزی از علی نپرسیده است ولی عمر با صحابه مشورت میکرد و از جمله با عثمان، علی، عبدالرحمن، ابن مسعود، زید بن ثابت و دیگران مشورت میکرد و علی اهل شوری بود.