مختصری از منهاج السنة النبویة

فهرست کتاب

فصل (۳۷): دربارۀ نامگذاری عائشه به ام المؤمنین و معاویه را دایی (برادر مادر) مؤمنان

فصل (۳۷): دربارۀ نامگذاری عائشه به ام المؤمنین و معاویه را دایی (برادر مادر) مؤمنان

مؤلف رافضی می‌گوید: «عایشه را ام‌ المؤمنین نامیده‌اند ولی سایر همسران پیغمبر را ام المؤمنین نمی‌نامند. برادر عایشه، محمد بن ابوبکر را با وجود شأن والا و قرب ایشان از جایگاه پدرش و خواهرش عایشه، خال المؤمنین [دایی مؤمنان] ننامیده‌اند ولی معاویه بن ابی‌سفیان را «خال المؤمنین» نامیده‌اند، چون خواهرش أم حبیبه بنت ابی‌سفیان یکی از همسران پیغمبر صبوده است. در حالی که خواهر و پدر محمد بن ابوبکر از خواهر و پدر معاویه بزرگترند».

در جواب مؤلف باید گفت: ادعای این‌که اهل سنت تنها عایشه را ام المؤمنین نامیده و سایر همسران پیغمبر صرا ام المؤمنین نمی‌نامند، بهتان آشکاری است که بر کسی پوشیده نیست. نمی‌دانم که آیا این شخص و امثال او عمداً به دروغ روی می‌آورند و یا این‌که شدت هوی‌پرستی باعث شده که خداوند بصیرت را از آن‌ها بازستاند و آن‌ها نتوانند بفهمند که این کلام دروغ و کذب محض است؟!

همین روافض توجیه بعضی از نواصب را نمی‌پذیرند که می‌گویند: وقتی حسین از ما پرسید: آیا نمی‌دانید که من پسر فاطمه بنت رسول الله هستم؟ ما جواب دادیم: نه، به خدا سوگند! ما نمی‌دانستیم. روافض می‌گویند: توجیه شما پذیرفتنی نیست و دروغ می‌گویید، مگر امکان دارد که شما ندانید حسین فرزند فاطمه و نوه پیغمبر صمی‌باشد.

البته راست می‌گویند و جز افرادی که عمداً به دروغ و افتراء روی می‌آورند و به خاطر افراط در هوی‌پرستی بصیرت خود را از دست می‌دهند، جز اینان کسی در نسب حسین تردید نداشته و چنین مسأله مسلّمی بر کسی پوشیده نمانده است.

دیده هوی‌پرست کور است. ولی نباید فراموش کرد که روافض بیش از نواصب در حق‌ستیزی تعمد دارند و از نواصب کورترند، بعضی از روافض – از منتسبان به آن‌ها – مثل نصیریه و غیره می‌گویند. حسن و حسین اولاد علیسنبودند، بلکه اولاد سلمان فارسی بودند. بعضی از آن‌ها می‌گویند: علی وفات نکرده است، در مورد غیر علی نیز چنین چیزی می‌گویند: بعضی از آن‌ها می‌گویند: ابوبکر و عمر نزد پیغمبر صدفن نشده‌اند. بعضی می‌گویند: رقیه و أم کلثوم که هردو همسر عثمان بوده‌اند، دختر پیغمبر صنبوده‌اند، بلکه دختران خدیجه و از شوهر قبلی‌اش بوده‌اند، و در انکار بدیهیات روافض به مراتب از نواصبی که قاتل حسین بوده‌اند، بدترند. و این نشان می‌دهد که روافض از قاتلان حسینسدروغگوتر، ظالم‌تر و جاهل‌ترند.

توضیح اینکه: بسی بدیهی است که به همه همسران پیغمبر ص، ام المؤمنین [مادر مسلمانان] گفته می‌شود: عایشه، حفصه، زینب بنت جحش، أم سلمه، سوده بنت زمعه، میمونه بنت حارث هلالی، جویریه بنت حارث مصطلقی و صفیه بنت حی بن اخطب هارونی (رضی الله عنهن) همه ام المؤمنین هستند و خداوند می‌فرماید: ﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ[الأحزاب: ۶].

«پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آن‌ها (مؤمنان) محسوب مى‏شوند».

این مسأله برای امت اسلامی مسلّم و بدیهی بوده است و مسلمانان بر تحریم ازدواج با همسران پیغمبر ص، بعد از وفات ایشان اجماع دارند، و نیز بر وجوب احترام آن‌ها اتفاق‌ نظر دارند، زیرا آن‌ها در حرمت و تحریم «امهات المؤمنین» هستند و در محرم بودن «امهات المؤمنین» نیستند، پس جز خویشان محرم کسی حق خلوت کردن با آن‌ها و یا سفر کردن با آن‌ها را نداشته است.

مؤلف می‌گوید: «با وجود شأن والای محمد بن ابی‌بکر».

اگر مرادش نسب والای محمد است. باید گفت: نسب در نزد روافض حرمتی ندارد، زیرا خودشان پدر و خواهر محمد را مورد طعن قرار می‌دهند، ولی اهل سنت ملاک برتری را تقوی می‌دانند و نه نسب محض را. خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ[الحجرات: ۱۳].

«گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».

و اگر منظور مؤلف از شأن والای محمد پیشگامی او هجرت، نصرت و جهاد او می‌باشد. باید گفت: محمد جزو صحابه – نه مهاجرین و نه انصار – نبوده است. اگر مرادش از شأن والای محمد این است که محمد عالم‌ترین و دیندارترین مردم بوده است. باید گفت: چنین نیست.

مؤلف می‌افزاید: «و خواهر و پدر محمد از خواهر و پدر معاویه برترند.»

در جواب مؤلف می‌گوییم: این برهان باطل است. زیرا از دیدگاه اهل سنت ملاک برتری شخص تنها به خودش بستگی دارد، و بنابراین قرابت محمد با ابوبکر و عایشه نه سودی به او می‌رساند، و نه باعث برتری او بر معاویه می‌شود، و این اصلی معروف در نزد اهل سنت می‌باشد، همچنانکه سابقان نخستین مهاجر و انصاری که قبل از فتح مکه به انفاق و قتال پرداختند، مثل بلال، صهیب، خبّاب و امثال این‌ها به خاطر نداشتن نسبی والا و اصیل جایگاهشان و برتری‌شان ضرری نمی‌بیند، و جایز نیست که بگوییم: افرادی که بعد از این‌ها ایمان آوردند - مثل طلقاء [آزاد شدگان و بخشوده‌ شدگان مکی به هنگام فتح مکه] و غیره: مانند ابوسفیان بن حرب و دو فرزندش معاویه و یزید و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب و عقیل بن ابی‌طالب و امثال این‌ها - چون نسب برتری دارند، پس از سابقان بی‌نسب بهترند.