فصل (۱۴۸): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت حدیث خیبر بر امامت علیس
رافضی گفت: دلیل هفتم: بیشتر علمای حدیث روایت کردهاند که پیامبر صزمانی که بیست و نه روز خیبر را محاصره کرد. علم (پرچم) در دست علیسبود. او دچار چشم درد شد و نتوانست مبارزه را ادامه دهد. یکی از فرماندهان خیبریها به اسم مرحب برای مبارزه آمده بود. پیامبر صابوبکر را صدا زد و به او گفت: پرچم را بگیر. او در میان جمعی از مهاجران پرچم را گرفت. او تلاش زیادی کرد اما کاری از پیش نبرد و شکست خورده برگشت. فردای آن روز عمر برای مبارزه با او رفت اما او نیز با فاصله کمی رفت و سپس برگشت. پیامبر صفرمود: علی را برایم بیاورید. گفتند: او چشمش درد میکند. پیامبر صفرمود: او را نشانم دهید. به من نشان دهید مردی را که هم خدا و رسولش او را دوست دارند و هم او خدا و رسولش را دوست دارد. او از میدان جنگ فرار نمیکند. علیسرا آوردند. پیامبر صمقداری از آب دهان خود را بر دستش ریخته بر چشم و سر علیسکشید و او بلافاصله شفا یافت. سپس پرچم را به او داد و خداوند قلعه را به وسیله او گشود و هم او مرحب را به هلاکت رساند. این ویژگی و درجه برای علیسبر برتری او دلالت میکند و دلیل است بر اینکه دیگران از چنین مقامی برخوردار نیستند. پس باید او امام باشد.
از چند جهت میتوان به این ادعا جواب داد: اول: قبل از هر چیزی باید صحت و درستی این حدیث ثابت شود. او میگوید: «اکثر علما آن را روایت کردهاند» اما کسانی که مورد اعتماد هستند آن را به این صورت روایت نکردهاند. بلکه آنچه در صحیح بخاری و مسلم آمده است به این صورت است که علیسدر خیبر حاضر نبود و به خاطر چشم دردی از مجاهدان عقب مانده بود. اما عقب ماندن از پیامبر صبر او گران آمد و به پیامبر صملحق شد. پیامبر صقبل از آمدن او فرمود: «این پرچم را به مردی میدهم که هم خدا و رسولش او را دوست دارند، و هم او خدا و رسولش را دوست دارد. خداوند به وسیله او [خیبر را] میگشاید و فتح میکند» [۲۵۱]. قبل از این نیز پرچم را به ابوبکر و عمر نداده بود و هیچیک از آنها نیز آن را به دست نگرفته بودند. بلکه این حرف دروغی محض است. به همین خاطر عمر گفت: «هیچ روزی غیر از امروز فرماندهی را دوست نداشتهام. هرکدام از اصحاب آروز میکرد که او پرچم را بگیرد. فردا صبح پیامبر صعلیسرا صدا زد و گفتند: چشم درد دارد. علیسآمد. پیامبر صاز آب دهان خود بر چشم او مالید تا شفا یافت و سپس پرچم را به او داد».
این امتیاز به خاطر این بود که او با وجود چشم درد باز برای جهاد آمده بود. هیچکس این سخن پیامبر صرا در نبود علیسجزو کرامات آن حضرت به حساب نمیآورد. همچنین در این حدیث اصلا کاستن احترام و منزلت ابوبکر و عمر وجود ندارد.
دوم: اینکه پیامبر صفرمود: علی خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند حق بوده و ردّی بر ناصبیها است. اما رافضیهایی که میگویند: همه یاران پیامبر صبعد از ایشان مرتد شده از دین برگشتند نمیتوانند به این حدیث استدلال کنند. زیرا خوارج به آنان میگویند: علیسنیز از دین برگشته و مرتد شده است. همان طور که وقتی مسأله حکم را پذیرفت به او گفتند: تو از دین برگشتهای پس دوباره به آن برگرد و مسلمان شو.
برای آنجا نیز که میگوید: «اختصاص امام علی به این سخن بر نبودن این صفت و ویژگی در غیر او دلالت میکند» دو جواب برای آن ارایه میکنیم. اولا: اگر این سخن را قبول کنیم میگوییم: پیامبر صفرمود: «این پرچم را به کسی میدهم که خدا و پیامبرش را دوست دارد، و آنان نیز او را دوست دارند. خداوند به وسیله او قلعه را فتح میکند» مجموعه این سخن به او اختصاص یافته است و آن این است که فتح به وسیله او صورت گرفته است. ولی از اینکه یک فتح مشخص به وسیله او صورت گرفته است لازم نمیآید که برتر و بزرگتر از غیر خود باشد. چه برسد به اینکه امامت با این کار به او اختصاص پیدا کند.
دوم: ما قبول نمیکنیم که این مسأله باعث تخصیص علیسبه امامت شود. بلکه مثل این است که گفته شود: این مال را به مرد فقیری یا مرد مؤمنی میدهم. یا امروز به عیادت مریض نیکوکاری میروم. یا این پرچم را به مرد شجاعی میدهم و ... این جملهها دلالت نمیکنند بر اینکه این صفات در فرد دیگری وجود ندارند. بلکه دلالت میکنند بر اینکه این شخص دارای این صفت است نه اینکه آن را از دیگران نفی کند.
سوم: اگر فرض شود که علیسدر آن وقت برتر بوده است لزومی ندارد که بعد از آن مدت هیچکس به درجه او نرسیده یا از او برتر نشده است.
چهارم: اگر فرض کنیم که او برتر است. باز هم دلیل نمیشود که معصوم بوده و برای امامت تعیین شده است. بلکه بسیاری از شیعه زیدیه و متأخرین معتزله و ... به برتری او باور دارند اما با این حال معتقد به امامت ابوبکر هستند و به نظر آنها امامت کسی که برتر نیست جایز میباشد.
[۲۵۱] - نگا: صحیح بخاری،(۵/۱۸)و صحیح مسلم،(۴/۱۸۷۱-۱۸۷۲).