فصل (۱۳۹): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیۀ ﴿إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ﴾بر امامت علیس
رافضی میگوید: «برهان سی و هشتم: «فرموده حق تعالی است: ﴿إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ ٤٧﴾[الحجر: ۴۷].
«در حالى که همه برابرند، و بر تختها روبهروى یکدیگر قرار دارند».
در مسند احمد به روایت زید بن ابی اوفی آمده است که: بر رسول خدا صدر مسجد آن حضرت داخل شدم، ایشان قصه مؤاخات (برادر خواندگی)شان صرا ذکر کردند، و علی گفت: براستی که جانم برآمد و پشتم شکست. وقتی که با یارانت چنین کردی، پس اگر این از مظاهر خشم خداوند بر من است، عاقبت و کرامت از آن توست. و برای تو محفوظ است.
آنگاه رسول خدا صفرمود: سوگند به کسی که مرا پیامبر بر حق برگزید، تو را جز برای خودم برنگزیدم و تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی. با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد. تو برادر من و وارثم هستی، و در بهشت با من در قصرم خواهی بود، و همراه دخترم فاطمه هستی. آری تو برادر و رفیق من هستی، رسول خدا صسپس تلاوت فرمودند: ﴿إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ ٤٧﴾.
که به خاطر خدا به هم محبت میورزند و یکدیگر را نظاره میکنند. از آنجا که برادر خواندگی مستلزم مناسبت و همشکل بودن است و تنها علی به برادر خواندگی پیامبر صاختصاص یافته است پس او امام بر حق است».
پاسخ رافضی بر چند وجه میآید: یکی: درستی این روایت باید اثبات شود. حدیث مذکور در مسند احمد نیست و احمد آنرا نه در مسند و نه در کتاب «فضائل»اش هرگز روایت نکرده است.
پسر او نیز همینطور، بنابراین گفتهی این رافضی که: روایت از کتاب احمد است دروغ و افترائی بر مسند است. روایت مذکور یکی دیگر از روایتهای جعلی است که قطیعی بر حاشیه مسند نوشته و علما بر کذب بودن آن اتفاقنظر دارند. قطیعی هم آنرا از عبدالله بن محمد بن عبدالعزیز بغوی و او از حسین بن محمد الذارع، و او از عبدالمؤمن بن عباد، از یزید بن معن از عبدالله بن شرحبیل و بالآخره او از زید بن ابی اوفی نقل کرده است.
علاوه بر این، رافضی همان روایت را هم به طور کامل نیاورده است، در اصل روایت بعد از عبارت: «و تو برادر و وارثم هستی» آمده که علی گفت: چه چیزی از تو به ارث میبرم ای رسول خدا؟ فرمود: همان چیزی را که پیامبران پیش از من به ارث گذاشتند، گفت: آن پیامبران پیش از تو چه ارثی گذاشتند؟ فرمود: کتاب خدا و سنت پیامبرشان را.
این اسناد هم سست و تاریک است! فقط عبدالمؤمن بن عباد آنرا روایت کرده که ابوحاتم روایت او از یزید بن معن را ضعیف میداند و خود یزید بن معن را نمیشناسد، و شاید او کسی باشد که روایت را از عبدالله بن شرحبیل که خود ناشناس است، و او هم به واسطه یکی از قریشیان از زید بن ابی اوفی نقل کرده است.
وجه دوم: این حدیث به اتفاق افراد و عالمان آگاه جعلی و دروغین است.
سوم: تمام احادیث حاکی از برادر خواندگی مهاجرین با هم و انصار با یکدیگر دروغ است. پیامبر صبا علی برادر نشد و میان ابوبکر و عمر و هیچ مهاجری با مهاجری دیگر پیوند اخوت نبست، بلکه میان مهاجرین و انصار پیوند برادری برقرار کرد، مثلاً بین عبدالرحمن بن عوف و سعد بن الربیع و میان سلمان فارسی و ابودرداء و نیز میان علی و سهل بن حنیف پیمان برادرى ایجاد فرمود [۲۴۲].
این مواخاتها هم چنانکه أنس در حدیث صحیح خبر داده در خانههای بنی نجار انجام گرفت نه در مسجد النبی، چنانکه این رافضی در حدیث دروغینش ذکر کرده است، آری مؤاخواتها در خانه یکی از افراد قبیله بنی نجار صورت گرفت که در محله آن قبیله بنا شده بود.
چهارم: عبارت: «تو برادر و وارث من هستی، در این حدیث براساس نظر اهل سنت و تشیع باطل است چون اگر مراد از ارث، دارایی است که فاطمه از ایشان ارث میبرد، از طرفی دیگر چگونه ارثی به پسر عمو میرسد در حالی که عمو یعنی عباس حی و حاضر است؟
علاوه بر این چرا از میان همه پسر عموهایی که همه در یک ردیف و رتبهاند، تنها به علی ارث تعلق بگیرد؟
و اگر بگویند که مراد از میراث علم و ولایت است، استدلالشان طبق فرموده خداوند باطل میشود که فرمود: ﴿وَوَرِثَ سُلَيۡمَٰنُ دَاوُۥدَ﴾[النمل: ۱۶].
«و سلیمان وارث داوود شد».
و ﴿فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا ٥ يَرِثُنِي﴾[مريم: ۵-۶].
«تو از نزد خود جانشینى به من ببخش. که وارث من باشد».
چرا که لفظ «ارث» اگر بر این معنی حمل شود، بنابراین امکان دارد که این انبیاء میراث برده باشند چنانکه علیساز پیامبر خدا صمیراث برد.
و اما اهل سنت و جماعت میدانند میراث علمی که از پیامبر خدا صباقی ماند، به علیساختصاص نداشت، بلکه هریک از صحابه کرام به اندازه نصیب خویش مقداری از آن میراث به دست آوردند، و علم مانند مال و دارایی نیست، بلکه امکان دارد که این شخص چیزی را میراث ببرد که شخص دیگر نتواند آن را به ارث ببرد، و در عین حال این امکان نیز هست که این شخص چیزهایی را فرا بگیرد که شخص دیگر نیز فرا گرفته است، اما در مال این حالت امکان پذیر نیست چرا که مالی را که این شخص تصاحب شد شخص دیگر نمیتواند همان مال را بدست آورد.
وجه پنجم: پیامبر صبه برادری با افرادی غیر از علی تصریح فرموده است، چنانکه در صحیحین آمده است که ایشان به زید فرمودند: «تو برادر و یار ما هستی [۲۴۳]» ابوبکر صدیق نیز هنگام ازدواج حضرت با دخترش عایشهلبه ایشان عرض کرد: آیا برادر من نیستید؟ فرمود: «من برادرت هستم و دخترت برایم حلال است» [۲۴۴].
و در حدیث صحیح آمده که ایشان در حق ابوبکر صدیق فرمود: «ولكن أخوة الإسلام».یعنی بین من و تو برادرى اسلام است. این احادیث و امثال آن در کتب صحیح آمده است. پس دانسته میشد که مطلق برادری، مشابهت در همۀ وجود را اقتضا نمیکند، و نه کسی هم اینطور میفهمد بلکه مشابهت در بعضی وجوه دانسته میشود، پس چرا گفته میشود که: مؤاخات و پیمان برادری پیامبر خدا با علی اگر درست باشد امامت و افضلیت پس از رسول خدا را میرساند در حالیکه آنحضرت با بعضی دیگر از صحابۀ کرام نیز چنین پیمان را بسته بودند و در احادیث متعدد و صحیح آمده است که آن حضرت فرمود: اگر از میانتان دوست و خلیلی را انتخاب میکردم همانا ابوبکر انتخاب مینمودم. اما صاحب شما دوست و خلیل خدا است. همۀ پنجرههایی که به مسجد باز میشود باید بسته شود مگر پنجرۀ خانه ابوبکر، ابوبکر کسی است که بیش از همۀ اشخاص صحبت و دارایی خویش را از ما دریغ نداشته است.
در این حدیث برای ابوبکرسخصوصیاتی آمده است که در حق غیر از او نیامده است، و به صراحت میگوید که پیامبرخدا صابوبکرسرا از همگان بیشتر دوست میداشته است.
و هیچکس در نزد رسو ل خدا قدر و منزلت ابوبکر را نداشته، و نه هم به اندازۀ او به پیامبر خدا نزدیک بوده است.
چنانکه در صحیحین آمده است که به رسول خدا گفته شده: چه کسی را بیشتر از همۀ مردم دوست میدارد؟ فرمودند: عائشه، گفته شد: از مردها؟ فرمودند: پدر او.
و در صحیحن آمده است که عمرسبه ابوبکرسگفت: تو سردار ما، بهترین ما، و محبوترین ما در نزد رسول خدا هستی.
پس این همه احادیث که اهل علم بر صحت آنها اجماع نمودهاند و این حدیثها را قبول کردهاند و هیچ کسی در این روایات اشکالی وارد نکرده واضح میسازد که ابوبکر صدیق محبوترین شخص و با ارزشترین فرد در نزد رسول خدا بوده است.
حال اگر مؤاخات از این مرتبه پائینتر بوده است که با این مرتبه در تضاد نیست. و اگر بالاتر بوده پس این احادیث صحیح روشن میسازد که احادیث مؤاخات دروغ است، و اگر چه ما یقین داریم که بدون تعارض نیز احادیث مواخات کذب و دروغ است.
مقصود از ذکر این احادیث این است که روشن شود ابوبکر نزد رسول خدا صمحبوبتر و عزیزتر از علی و سایر اصحاب بود، و شواهد این مسأله فراوان است.
نیز حدود هشتاد و چند شخص از علی روایت کردهاند که گفت: «بهترین این امت بعد از پیامبرشان ابوبکر و پس از وی عمر است» [۲۴۵]متفق علیه.
[۲۴۲] - نگا: فضائل (۲/۶۳۸-۶۳۹). [۲۴۳] - تخریج حدیث قبلاً ذکر گردید. [۲۴۴] - بخاری : (۷/۵). [۲۴۵] - نگا: بخاری (۵/۷).