فصل (۱۱۱): بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیۀ ﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَيۡهِۚ﴾بر امامت علی دارد
رافضی میگوید: (برهان دهم: فرموده الهی است که: ﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَيۡهِۚ﴾[البقرة: ۳۷].
«سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت».
دانشمند فقیه ابن مغازلی شافعی با اسناد به ابن عباس از زبان او روایت میکند که گفت: از پیامبر صدرباره کلماتی که آدم از پروردگارش دریافت کرد تا خدا بر او ببخشود، پرسیدند، فرمود: آدم به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از پروردگار خواست تا وی را ببخشاید و خدا او را بخشود. و این فضیلتی است که احدی از صحابه به آن نرسیده است. لذا او امام است چون در توسل به خداوند متعال با پیامبر صبرابر و هم شأن گردیده است.
پاسخ او از چند وجه است: یکی مطالبه صحت و سند این روایت. چون دانستیم که تنها روایت ابن مغازلی - به اتفاق علمای فن - مجوز استدلال و استناد به یک روایت نمیشود.
دوم: حدیث مذکور به اتفاق علمای فن کذب و ساختگی است، ابوالفرج ابن جوزی هم آن را در کتاب «الموضوعات» (بر ساختهها) ذکر کرده است.
سوم: کلماتی که آدم دریافت کرد در فرموده دیگر الهی تفسیر شده است که فرماید: ﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٢٣﴾[الأعراف: ۲۳].
«گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود».
از سلف هم همین و چیزی شبیه آن روایت شده است و در هیچیک از نقل قولهای صحیحی که از ایشان در دست است، سوگندی که رافضی ادعا کرده، نیامده است.
چهارم: معلوم و روشن است که هر فرد کافر یا فاسقی که توبه کند، خداوند او را میبخشاید بدون اینکه نیاز باشد خدا را به حق کسی سوگند بدهد، حال چطور آدم÷برای توبهاش به کاری نیاز دارد که هیچ گناهکاری برای توبه به آن محتاج نیست، چه کافر باشد و چه مؤمن؟
پنجم: پیامبر صبرای توبه کردن کسی را به گفتن چنین دعایی سفارش نکرده است، و برای امت خویش قانون نگذاشته که خدا را به یک مخلوق قسم بدهند و اگر این دعا مشروع بود حتماً آن را به امت خویش میآموخت و آن را سنت میکرد.
ششم: نه قرآن و نه سنت و حدیث نبوی مسأله سوگند دادن خداوند را مطرح نکرهاند، و احدی را به خواندن این دعا در توبه یا هر کار دیگری امر نکردهاند. بر عکس برخی از علما - همچون ابوحنیفه و ابویوسف - تصریح دارند که سوگند دادن خداوند به مخلوق جایز نیست و ما در این باره به طور مبسوط توضیح دادیم.
هفتم: باید پرسید چطور آدم÷این پیامبر بزرگوار، خدا را به حق کسانی سوگند میدهد که خودش از آنان بزرگوارتر و ارجمندتر است؟ البته شکی نیست که پیامبر ماصاز آدم برتر است، اما آدم از علی و فاطمه و حسن و حسین برتر و بالاتر است.