مختصری از منهاج السنة النبویة

فهرست کتاب

فصل (۲۱۰): درهم پاشیدن شبهات رافضی در مورد آیۀ ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَىمبنی بر این‌که غیر از ابو بکر است

فصل (۲۱۰): درهم پاشیدن شبهات رافضی در مورد آیۀ ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَىمبنی بر این‌که غیر از ابو بکر است

رافضی گفته: (و امّا این‌که گفته است: ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى ١٧[الليل: ۱۷].

مراد از آن ابودحداح است که نخلستان را به خاطر همجواری برای شخصی خریداری نمود آنگاه که پیغمبر صنخلستانی را در بهشت به صاحبش پیشنهاد کرد، ابودحداح قول پیغمبر صرا شنید، بستان را خرید و به همسایه‌اش بخشید پیغمبرصدر عوض آن بستانی را در بهشت برایش قرار داد.

جواب: این‌که گفته می‌شود: به اتفاق اهل علوم قرآنی اعم از علم تفسیر و اسباب نزول ممکن نیست که این آیه مختص به ابودحداح، و به ابوبکر مربوط نباشد. چون به اتّفاق علما این سوره مکّی و قصّه‌ی ابودحداح در مدینه رخ داده است، چون ابودحداح از انصار است و انصار تنها در مدینه با پیغمبر صمصاحبت داشته‌اند، و بستانهایی که مشهور به حیطان بودند تنها در مدینه وجود داشتند، غیر ممکن است این آیه بعد از قصّه‌ی ابودحداح نازل شده باشد، و این‌که بعضی از علما می‌گویند در شأن ابودحداح نازل شده است، بدین معناست که ابودحداح نیز در مضمون آن داخل می‌شود، و او نیز از کسانی است که مشمول عمومیّت حکم آیه می‌شود، و یا بر حکم آن هم دلالت دارد، و این حکم به او اراده شده است. و بعضی از آن‌ها می‌گویند: این آیه دو بار نازل شده است، یک بار به این مناسبت، و یک بار به آن مناسبت. بنا به رأی آن‌ها ممکن است این آیه نیز یک بار در مورد قصّه‌ی ابودحداح نازل شده باشد و إلاَّ در بین اهل علم اختلافی وجود ندارد که در مکّه نازل شده است، قبل از این‌که ابودحداح مسلمان شده باشد، و قبل از این‌که پیغمبر صهجرت کرده باشد. بسیارى از علما گفته‌اند که آیه در قصّۀ ابوبکر نازل شده است، ابن جریر در تفسیرش و غیر او نیز از عبدالله بن زبیر با سند خودش آنرا ذکر نموده است که در شأن ابوبکر نازل شده است. و همچنین ابن ابی‌حاتم و ثعلبی گفته‌اند که در مورد ابوبکر نازل شده و آنرا از عبدالله و سعید بن مسیب روایت نموده‌اند چندین جهت دلالت بر این‌که در مورد ابوبکر نازل شده وجود دارد: اوّل/خداوند فرموده: ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى ١٧[الليل: ۱۷]. «به زودی باتقواترین مردم از آن (آتش سوزان) دور داشته می‌شود».

و فرموده: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ[الحجرات: ۱۳].

«گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».

لازم است که با تقوا‌ترین امت داخل مضمون این آیه باشد، و او گرامى‏ترین نزد خدا است، و هیچکس نگفته است که ابودحداح و امثال او با فضیلت‌ترین، و گرامى‏تر از سابقین اوّلین از مهاجرین و انصار است.

جهت دوّم: چون ابوبکر با تقواترین کسی است که مالش را می‌بخشد و تزکیّه شده است و گرامی‌ترین مردم با تقواترین‌شان است، پس این بزرگترین و با فضیلت‌ترین مردم است. و دو رأی مشهور در این زمینه یکی رأی اهل سنّت است که ابوبکر با فضیلت‌ترین مردم است، و دیگری رأی شیعه است که با فضیلت‌ترین علی است، پس ممکن نیست با تقوی‌ترین و گرامی‌ترین نزد خدا غیر از این دو نفر کس دیگری باشد، و باز نمی‌شود که هر دوی آن‌ها باشند، و هرگاه ثابت شود که یکی از آن دو باید «أتقى» با تقوی‌ترین باشد، لازم است که ابوبکر مشمول آیه شود، چون اولویّت بر علی دارد به چند دلیل:

اوّل: او می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ ١٨[الليل: ۱۸].

«همان کسی که مال خود را (در راه خدا) می‌بخشد تا پاک شود».

و با روایات متواتری ثابت شده - چه در صحاح و چه در غیر صحاح - که ابوبکر مالش را بخشیده، و در این زمینه بر تمامی اصحاب پیشی گرفته است. و امّا علی، پیغمبر صمصروفاتش را می‌داد، از آن زمان که در مکّه قحطی واقع شد او را از ابوطالب گرفت، و پیوسته علی فقیر بود تا زمانی که با فاطمه ازدواج کرد باز هم فقیر بود، و این نزد اهل سنّت و شیعه معروف و مشهور است او عضو خانواده پیغمبر صبود و مالی نداشت تا آن را ببخشد، اگر مال داشت می‌بخشید امّا به او مال می‌بخشیدند نه این‌که او بخشنده باشد.

دلیل دوّم: ﴿وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ ١٩[الليل: ۱۹]. «و هیچ کس را نزد او حق نعمتی نیست تا بخواهد (به این وسیله) او را جزا دهد».

و این برای ابوبکر است نه برای علی، چون از برای ابوبکر نزد پیغمبر صنعمت ایمان وجود داشت، خداوند به وسیلۀ او ابوبکر را هدایت کرده بود، و پاداش این نعمت را انسان نمی‌دهد، بلکه اجر آن نزد خداوند است، هم‌چنانکه می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَآ أَسۡ‍َٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَكَلِّفِينَ ٨٦[ص: ۸۶]. «(اى پیامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوت هیچ پاداشى از شما نمى‏طلبم، و من از متکلفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)».

و باز می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَا سَأَلۡتُكُم مِّنۡ أَجۡرٖ فَهُوَ لَكُمۡۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ[سبأ:۴۷]. «بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواسته‏ام براى خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است».

امّا نعمتی که مردم به آن پاداش می‌دهند نعمت دنیاست، و پیغمبر صنعمت دنیایی نزد ابوبکر نداشت بلکه نعمت دین داشت، ولی علی اضافه بر نعمت دین نعمت دنیایی هم از پیغمبر داشت تا به آن پاداش دهد.

دلیل سوّم: در بین ابوبکر و پیغمبر صبه غیر از ایمان هیچ سببی وجود نداشت تا او را دوست داشته باشد و مالش را به خاطر او ببخشد، او پیغمبر را به خاطر قرابت خویشاوندی مثل ابوطالب یاری نمی‌کرد، عمل ابوبکر خالصانه بخاطر الله بود، هم‌چنانکه می‌فرماید: ﴿إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٢٠ وَلَسَوۡفَ يَرۡضَىٰ ٢١[الليل: ۲۰-۲۱]. «بلکه تنها هدفش جلب رضای پروردگار بزرگ اوست. و به زودی راضی و خشنود می‌شود».