۳- باب: المُتَيَمِّمُ هَلْ يَنْفُخُ فِيهِمَا
باب [۳]: آیا تیممکننده در دستهای خود فُوت نماید
[۳۶۴]؟
۲۲۶- عَنْ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ أَنَّه قالَ لِعُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ: أَمَا تَذْكُرُ أَنَّا كُنَّا فِي سَفَرٍ أَنَا وَأَنْتَ، فَأَمَّا أَنْتَ فَلَمْ تُصَلِّ، وَأَمَّا أَنَا فَتَمَعَّكْتُ فَصَلَّيْتُ، فَذَكَرْتُ لِلنَّبِيِّ ج، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «إِنَّمَا كَانَ يَكْفِيكَ هَكَذَا» فَضَرَبَ النَّبِيُّ جبِكَفَّيْهِ الأَرْضَ، وَنَفَخَ فِيهِمَا، ثُمَّ مَسَحَ بِهِمَا وَجْهَهُ وَكَفَّيْهِ [رواه البخاری: ۳۳۸].
۲۲۶- از عمار بن یاسرس [۳۶۵]روایت است که برای عمر بن خطابسگفت: آیا به یادت هست که من و تو در سفری باهم بودیم، و تو نماز نخواندی، و من در [خاک] غلت زدم و نماز خود را خواندم، و چون این واقعه را برای پیامبر خدا جگفتیم، فرمودند:
«اگر چنین میکردی برایت کافی بود»، و پیامبر خدا جهردو کف دست خود را بر زمین زدند، و در آنها فُوت کردند، و روی و دستهای خود را با آنها مسح نمودند [۳۶۶].
[۳۶۴] طوری که معلوم است تیمم عبارت از آن است که شخص کف هردو دست خود را بر زمین زده و به روی خود بمالد، و آیا روا است که پیش از مالیدن دستها بر روی خود، جهت آنکه خاکهای دستهایش بریزد، به دستهای خود فُوت نماید، و یا اینکه این عمل روا نیست؟ این حدیث بیانگر این مسئلۀ است. [۳۶۵] وی عمار بن یاسر بن مالک عنسی است، او و پدر مادرش از کسانی هستند که در اول امر مسلمان شده بودند، مادرش اولین کسی است که در راه خدا به شهادت رسیده است، عمار در تمام غزوات با پیامبر خدا جاشتراک داشت، و نبی کریم جدربارهاش فرمودند که: «عمار از ایمان لبریز شده است»، و فرمودهاند که: «کسی که با عمار دشمنی کند، خدا با او دشمنی میکند، و کسی که عمار را بیازارد، خدا او را میآزارد، در صفین در صف علیسدر سال سی و هفت هجری، به سن نود و سه سالگی به شهادت رسید، مناقبش بسیار است، به همین قدر اکتفاء میکنیم، امام بخاری/از وی چهار حدیث روایت کرده است، أسد الغابه (۴/۴۳-۴٧). [۳۶۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در یکی از لشکرهای که به جهاد رفته بودند، عمر و عمارباشتراک داشتند، در یکی از شبهای این سفر، عمر و عماربجنب شدند، عمارستیمم کرد، و نمازش را خواند، ولی عمرسنظرش آن بود که تیمم کردن برای جنب روا نیست، و باید تا وقتی که به آب میرسد، نمازش را به تاخیر بیندازد، ولی مذهب عموم علماء همان نظر عمارساست، و خصوصا آنکه پیامبر خدا جاین نظر را تایید نمودند. ۲) کسی که تیمم میکند، بعد از اینکه دستهایش را به خاک زد، فوت کردن بر دستها پیش از مالیدن به روی و دست، سنت و یا مستحب است. ۳) طریقۀ تیمم در نزد اکثر علماء – طوری که در احادیث دیگری به تفصیل آمده است – چنین است که: هردو کف دست خود را بر زمین بزند، و روی خود را به آنها مسح نماید، و بار دوم آنها را برزمین بزند، و دستهای خود را تا آرنجها به آنها مسح نماید، چه تیمم برای رفع حدث باشد، و چه برای رفع جنایت، و اینکه عمار بن یاسرسدر تیمم کردن برای رفع جنابت به خاک غلت زد، به اجتهاد و قیاس خودش بود، زیرا وی دیده بود که تیمم کردن برای رفع حدث، به همان طریق وضوء ساختن است، از این جهت فکر کرد که تیمم کردن جهت رفت جنابت شاید به همان طریق غسل کردن باشد، که باید تمام بدن را دربر بگیرد، از این جهت به خاکها غلت زد، تا خاک به همۀ بدنش تماس نماید. ۴) همانطوری که اجتهاد هر مجتهد دیگری احتمال صواب و خطاء را دارد، اجتهاد صحابهشنیز همین احتمال را دارد، زیرا صحابه با وجود فضائل بسیاری که در آنها موجود است، و با وجود آنکه عدالت و صدقشان ثابت است، معصوم نیستند، و عصمت خاص برای انبیاء علیهم السلام است، و کسی که معصوم نباشد، احتمال دارد که در اجتهاد خود به صواب برسد، و احتمال دارد، که خطاء و اشتباه نماید، و مجتهد هرکس که باشد – طوری که نبی کریم جفرمودهاند – اگر به صواب برسد برایش دو مزد، و اگر به صواب نرسد، برایش یک مزد است.