۲٧- باب: الصَّلَاةُ مِنَ الإِیمَانِ
باب [۲٧]: نماز از ایمان است
۳۸- عَنِ البَرَاءِ س: أَنَّ النَّبِيَّ جكَانَ أَوَّلَ مَا قَدِمَ المَدِينَةَ نَزَلَ عَلَى أَجْدَادِهِ، أَوْ قَالَ أَخْوَالِهِ مِنَ الأَنْصَارِ، وَأَنَّهُ «صَلَّى قِبَلَ بَيْتِ المَقْدِسِ سِتَّةَ عَشَرَ شَهْرًا، أَوْ سَبْعَةَ عَشَرَ شَهْرًا، وَكَانَ يُعْجِبُهُ أَنْ تَكُونَ قِبْلَتُهُ قِبَلَ البَيْتِ، وَأَنَّهُ صَلَّى أَوَّلَ صَلاَةٍ صَلَّاهَا صَلاَةَ العَصْرِ، وَصَلَّى مَعَهُ قَوْمٌ» فَخَرَجَ رَجُلٌ مِمَّنْ صَلَّى مَعَهُ، فَمَرَّ عَلَى أَهْلِ مَسْجِدٍ وَهُمْ رَاكِعُونَ، فَقَالَ: أَشْهَدُ بِاللَّهِ لَقَدْ صَلَّيْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جقِبَلَ مَكَّةَ، فَدَارُوا كَمَا هُمْ قِبَلَ البَيْتِ، وَكَانَتِ اليَهُودُ قَدْ أَعْجَبَهُمْ إِذْ كَانَ يُصَلِّي قِبَلَ بَيْتِ المَقْدِسِ، وَأَهْلُ الكِتَابِ، فَلَمَّا وَلَّى وَجْهَهُ قِبَلَ البَيْتِ، أَنْكَرُوا ذَلِكَ [رواه البخاری: ۴٠].
۳۸- از براءس [۱٠٩]روایت است که گفت: پیامبر خدا جبرای اولینبار که به مدینه آمدند، به خانۀ یکی از اجداد – و یا خویشاوندان مادری خود از انصار – سکونت گزیدند [۱۱٠].
و مدت شانزده و یا هفده ماه به طرف (بیت المقدس) نماز میخواندند، و آرزو داشتند که قبله به طرف بیت الله الحرام باشد.
و اولین نمازی را که [به طرف کعبه] اداء نمودند، نماز عصر بود، و گروهی از مردم این نماز را با ایشان اداء نمودند.
شخصی از کسانی که با پیامبر خدا جنماز خوانده بود، بیرون شد و رفت [۱۱۱]، و به مسجدی رسید که مردم نماز میخواندند و در حالت رکوع کردن بودند [۱۱۲]، برای آنها گفت: به خداوند قسم است که من با پیامبر خدا جبه طرف مکه نماز خواندم، آنها [که سخن این شخص را شنیدید] همانطور که در حال نماز خواندن بودند، روی خود را به طرف کعبه نمودند.
یهود و اهل کتاب، از اینکه پیامبر خدا جبه طرف (بیت المقدس) نماز میخواندند، خوشحال بودند، ولی هنگامی که قبله به طرف کعبه تغییر یافت، از این کار نکوهش کردند [۱۱۳].
[۱٠٩] وی براء بن عازب بن حارث انصاری است، در چهارده غزوه با پیامبر خدا جاشتراک نمود، و اول این غزوات غزوه (أحد) و یا غزوه (خندق) است، و در جنگ جمل و صفین با علیسبود، امام بخاری/از وی سی و هشت حدیث روایت کرده است، و در کوفه سکنیگزین گردید، و در همانجا در سال هفتاد و دو هجری وفات نمود، أسد الغابه (۱/۱٧۱-۱٧۲). [۱۱٠] خانۀ را که پیامبر خدا برای بار اول در آن سکنیگزین گردیدند، خانۀ بنی عدی بن نجار بود، و اینها خویشاوندان مادریشان بودند، زیرا هاشم پدر عبدالمطلب که جد پیامبر خدا جاست، زنی را از این خانواده به نام (سلمی) به نکاح گرفته بود، و (سلمی) زن شریفۀ بود، و شرطش در نکاح گرفتن آن بود که اختیارش به دست خودش باشد، به طوری که اگر از شوهرش بدش آمد، او را رها کرده و از خانهاش بیرون شود، و عبدالمطلب از همین (سلمی) است. [۱۱۱] این شخصی که با پیامبر خدا جنماز خوانده بود، و بعد از نماز خواندن بیرون شد و رفت، عباد بن بشر بن فیضی، و یا عباد بن نَهیک بود. [۱۱۲] این مردم یا در حال رکوع کردن حقیقی بودند، و یا آنکه مراد از رکوع، نماز خوانده است، یعنی: در حال نماز خواندن بودند، و مسجدی که این شخص مردم را در حال نماز خواندن دید، مسجد مردم بنی حارثه بود، و اکنون به نام مسجد (قبلتین) یاد میشود، و به طرف غرب مسجد نبوی به فاصلۀ تقریبا چهار و یا پنج کیلو متری آن قرار دارد، و این تغییر قبله در حالت نماز برای (اهل قباء) نیز واقع گردید، و قصه آنها إنشاء الله در (کتاب نماز) به تفصیل بیشتری خواهد آمد. [۱۱۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) پیامبر خدا جپیش از ظهر روز دو شنبه دوازدهم ربیع الأول، به مدینۀ منوره رسیدند، از ابن عباسبروایت است که گفت: (پیامبر خدا جدر روز دو شنبه از مکه بیرون شدند، و در روز دو شنبه به مدینه رسیدند)، و از این روایت چنین دانسته میشود که مدت سفر هجرت پیامبر خدا جپانزده روز بود، زیرا ایشان با ابوبکر صدیقسبعد از بیرون شدن از شهر مکه سه روز در (غار ثور) بودند، و فاصله بین مکۀ مکرمه و مدینۀ منوره بین یازده الی دوازده روز است، و به این طریق میتوان گفت که: مدت سفر هجرت نبی کریم جپانزده روز بوده است. ۲) پیامبر خدا جبعد از هجرت به مدینۀ منوره، حدود شانزده و یا هفده ماه با مسلمانان به طرف بیت المقدس نماز میخواندند، و بعد از آن ماموریت یافتند که به طرف کعبۀ معظمه نماز بخوانند، وقتی که به مکۀ مکرمه بودند، در وقت نماز خواندن بین دو رکن یمانی نماز میخواندند، به این طریق که کعبه را پیش روی خود قرار داده و نماز خواندنشان به طرف بیت المقدس بود. ۳) نسخ احکام جواز دارد، و نسخ عبارت از آن است که حکمی جدیدی معارض با حکم سابق نازل گردیده، و حکم سابق نسخ گردد، و به آن عمل نشود. ۴) نسخ بر چهار نوع است: نسخ قرآن به قرآن، نسخ سنت به سنت، نسخ سنت به قرآن، و نسخ قرآن به سنت، و همۀ این انواع چهارگانه در نزد جمهور علماء با شروط معین آن که در اصول فقه مذکور است جواز دارد، ولی امام شافعی/نسخ سنت به قرآن، و نسخ قرآن به سنت را جواز نمیدهد، و نسخ قبله از بیت المقدس به کعبۀ مشرفه از نوع نسخ سنت به قرآن است، زیرا رو آوردن به بیت المقدس در وقت نماز خواندن به سنت ثابت شده بود نه به قرآن، ولی کسانی که نسخ سنت را به قرآن جائز نمیدانند میگویند که رو آوردن به طرف بیت المقدس نیز به قرآن ثابت شده بود، و آن این قول خداوند متعال است که میفرماید: ﴿فَأَيۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِ﴾[البقره: ۱۱۵]، ولی این تاویل چندان قابل قبول به نظر نمیرسد، والله تعالی أعلم. ۵) اگر کسی قبله بر وی پوشیده شد، و به اساس اجتهاد خود به کدام طرفی نماز خواند، و بعد از آن معلوم شد که وی در اجتهاد خود خطا کرده است، بر وی لازم نیست که نمازش را دوباره بخواند.