فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

۴٩- باب: غَسْلِ الدَّمِ
باب [۴٩]: شستن خون

۴٩- باب: غَسْلِ الدَّمِ
باب [۴٩]: شستن خون

۱٧٠- عَنْ أَسْمَاءَ لقَالَتْ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَي النَّبِيَّ جفَقَالَتْ: أَرَأَيْتَ إِحْدَانَا تَحِيضُ فِي الثَّوْبِ، كَيْفَ تَصْنَعُ؟ قَالَ: «تَحُتُّهُ، ثُمَّ تَقْرُصُهُ بِالْمَاءِ، وَتَنْضَحُهُ، وَتُصَلِّي فِيهِ» [رواه البخاری: ۲۲٧].

۱٧٠- از اسماءلروایت است که گفت: زنی نزد پیامبر خدا جآمد و گفت: برای ما بگوئید که اگر کسی از ما [زن‌ها] بالای لباسش حیض شود، چه باید بکند؟

فرمودند: «آن را بخراشد، بعد از آن، آن را در آب به هم بمالد، و آن را با آب بشوید، و در آن نماز بخواند» [۲٩۴].

۱٧۱- عَنْ عَائِشَةَ لقَالَتْ: جَاءَتْ فَاطِمَةُ ابْنَة أَبِي حُبَيْشٍ إِلَى النَّبِيِّ جفَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي امْرَأَةٌ أُسْتَحَاضُ فَلاَ أَطْهُرُ أَفَأَدَعُ الصَّلاَةَ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لاَ، إِنَّمَا ذَلِكِ عِرْقٌ، وَلَيْسَ بِحَيْضٍ، فَإِذَا أَقْبَلَتْ حَيْضَتُكِ فَدَعِي الصَّلاَةَ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاغْسِلِي عَنْكِ الدَّمَ ثُمَّ صَلِّي» - قَالَ: «ثُمَّ تَوَضَّئِي لِكُلِّ صَلاَةٍ، حَتَّى يَجِيءَ ذَلِكَ الوَقْتُ» [رواه البخاری: ۲۲۸].

۱٧۱- از عائشهلروایت است که گفت: فاطمه بنت ابی حبیش نزد پیامبر خداجآمده و گفت: یا رسول الله! من زنی هستم که عادت ماهانه‌ام قطع نمی‌شود، و پاک نمی‌شوم، آیا نماز را ترک نمایم؟

پیامبر خدا جفرمودند: «نه خیر! این تراوش رگ‌ها است، و عادت ماهانه نیست، وقتی که عادت ماهانه‌ات آمد، نماز را ترک کن، و بعد از آن، خون را از خود شسته و نماز را اداء کن».

و فرمودند: «بعد از آن برای هر نمازی وضوء بساز، تا آنکه دوباره وقت عادت ماهانگی‌ات فرا برسد» [۲٩۵].

[۲٩۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) آنچه که در ترجمه از آن به (و آن را با آب بشوید) تعبیر شده است، لفظ حدیث نبوی شریف از این تعبیر (تنضحه) می‌باشد، و معنایش آن است که آب را بر آن بپاشد، ولی معنی این کلمه در اینجا شستن است نه پاش دادن آب، زیرا آب پاش دادن بر جامه بعد از شستن آن، معنی و فائدۀ ندارد، یعنی بعد از خراشیدن خون از جامعه، و به هم مالیدن آن در آب، باید آن را بشوید که اثر خون از بین برود. ۲) نظر به این قول پیامبر خدا جکه فرمودند: «آن را به آب بشوی» بعضی از علماء گفته‌اند که نجاست چه خون باشد و چه چیز دیگری باید به آب شسته شود، و شستن به چیز دیگری جواز ندارد، ولی علمای احناف می‌گویند که چون هدف، از بین رفتن نجاست است، از این‌رو می‌توان نجاست را به آب و به هر چیز دیگری که قدرت از بین بردن نجاست را داشته باشد، پاک نمود. ولی نظر به اینکه در عصر حاضر و سائل و اشیاء دیگری مانند بخار وغیره جهت پاک کردن لباس، و از بین بردن نجاسات به کار می‌رود که اثر آن در از بین بردن نجاست از آب بیشتر است، می‌توان گفت که نظر احناف در این موضوع راجح‌تر به نظر می‌رسد، خصوصا آنکه: احادیث دیگری نیز برای تایید مذهب‌شان وجود دارد. ۳) اساس اختلاف بین احناف و سائر علماء در این مسئله، و مسئلۀ آشامیدن سگ از ظرف که توضیحش قبلا گذشت، و مسائل دیگری در این زمینه این است که: اکثر علماء از آن جمله: شوافع رحمهم الله می‌گویند که: اساس شریعت تعبد است، یعنی: وقتی که شریعت ما را به چیزی امر کرد، باید آن را به همان طریقی که شریعت امر کرده است، انجام دهیم و علل و اسباب آن را جستجو نکنیم. ولی علمای احناف رحمهم الله می‌گویند که: اساس شریعت تعقل است، یعنی شریعت بر مصلحت و معقولیت استوار است، بنابراین مسائلی که علت آن و حکمت آن را می‌توان به عقل و فهم خود درک کرد، آنچه که مهم است تحقق علت و سبب است، نه لفظ نص. مثلا: در همین مسئله موجوده، شوافع/می‌گویند: چون شریعت ما را به این امر کرده است که نجاست را به آب بشوییم، در شستن نجاست نباید از چیز دیگری استفاده نمود، ولی احناف رحمهم الله می‌گویند: چون اساس شریعت مصلحت و معقولیت است، لذا عقل ما می‌تواند حکم کند مقصد نبی کریم جاز شستن خون به آب، از بین بردن نجاست است، نه خصوص استعمال آب، پس به هر طریقی که این هدف برآورده گردد، به نص حدیث نبوی شریف عمل شده است، لذا همانطوری که خون را می‌توان به آب شست، می‌توان به هر وسیلۀ دیگری نیز آن را شست، و جامه را پاک کرد. [۲٩۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) زنی که در غیر عادت ماهانگی خود خون می‌بیند، باید برای هر نمازی وضوء بسازد و نماز خود را اداء نماید، و اگر خونریزی‌اش به طور مستمر ادامه می‌یابد، باید ایامی را که پیش از این فرض، به عادت ماهانگی گرفتار بوده است، نماز را ترک نماید، و بعد از گذشت آن ایام برای هروقت نمازی وضوء بسازد، و نماز خود را به طور عادی اداء نماید، مثلا: اگر عادت ماهانگی زنی هفت روز بوده باشد، و اکنون پانزده روز و یا کمتر و یا بیشتر از آن را خون می‌بیند، باید در همان هفت روز نماز را ترک کند، و بعد از هفت روز، تا بار دیگری که وقت عادت ماهانگی‌اش می‌شود، در وقت هر نمازی وضوء بسازد، و نماز خود را اداء نماید. ۲) علماء احناف رحمهم الله از این حدیث نبوی شریف اینطور استنباط نموده‌اند که: اگر خون از جای دیگر بدن غیر از سبیلین [که قبل و دبر باشد] خارج شد، سبب نقض وضوء می‌گردد، زیرا پیامبر خدا جدر علت وضوء ساختن برای آن زن فرمودند که: استحاضه‌اش به سبب (تراوش رگ است)، و چون خون در تمام بدن در داخل رگ‌ها می‌باشد، لذا هر وقت که خون از رگ خارج شد، وضوء نقض می‌گردد، و فرقی نمی‌کند که این بیرون شدن خود از سبیلین باشد و یا از غیر سبیلین.