۶- باب: مَا كَانَ النَّبِيُّ جيَتَخَوَّلُهُمْ بِالْمَوْعِظَةِ وَالعِلْمِ كَيْ لاَ يَنْفِرُوا
باب [۶]: پیامبر خدا جاوقات مناسبی را برای تعلیم و موعظه اختیار میکردند
۶۲- عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ سقَالَ: كَانَ النَّبِيُّ ج«يَتَخَوَّلُنَا بِالْمَوْعِظَةِ فِي الأَيَّامِ، كَرَاهَةَ السَّآمَةِ عَلَيْنَا» [رواه البخاری: ۶۸].
۶۲- از ابن مسعودسروایت است که گفت: پیامبر خدا جروزهای مناسبی را جهت موعظه کردن برای ما انتخاب میکردند، تا اینکه مبادا خسته و دلسرد شویم [۱۵٠].
۶۳- عَنْ أَنَسِ س، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: «يَسِّرُوا وَلاَ تُعَسِّرُوا، وَبَشِّرُوا، وَلاَ تُنَفِّرُوا» [رواه البخاری: ۶٩].
۶۳- از انسس، از پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «آسانگیری کنید و سختگیری نکنید، و مردم را بشارت دهید و متنفر نسازید» [۱۵۱].
[۱۵٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) از اسلوب نبی کریم جآن بود که در موعظه و سخنرانیهای خود سه چیز را همیشه مراعات میکردند: یکی وقت مناسب، و دیگری سخن مناسب، و سومی اندازۀ مناسب، و در این اواخر کتابی به دستم افتاد که حاوی تمام سخنرانیهای پیامبر خدا جدر مناسبتهای مختلف بود، این کتاب را از اول تا به آخر مطالعه نمودم، دیدم که این سه اصل در هریک از این سخرانیهای مراعات گردیده است، به طور نمونه دیدم که هیچ سخرانیشان که به صورت آرام و مناسب ایراد گردد، بیشتر از پنج دقیقه وقت را دربر نمیگیرد، و از اینجا بود که مردم سخنان ایشان را به گوش هوش میشنیدند، و به خاطر میسپردند، و در این وقت یادم از سخنرانانی آمد که اگر وقت سخنرانیشان مناسب باشد، سخنشان مناسب نیست، و اگر فرضا این دو مناسب باشد، اندازۀ مناسب را از نگاه وقت هیچگاه مراعات نمیکنند، و از اینجا است که اکثر سخنانشان دلسرد کننده و ملالآور است، تا جایی که همۀ حضار در انتظار لحظۀ هستند که سخنرانی چنین اشخاصی ختم شود، و گوشهایشان از سخنان ملالآور وی راحت گردد. ۲) نه تنها در سخنرانی بلکه در همۀ امور این اصل را که (دلسرد نشدن) و (خسته نشدن) مردم باشد، مراعات میکردند، چنانچه فرمودند که: در وقت نماز اگر طعام شما آماده و حاضر شد، اول طعام خود را صرف کنید، تا مبادا ذهن و فکر شما در وقت نماز خواندن به چیز دیگری مشغول شود. ۳) پیامبر خدا جغمخوار همگان، و مهربان برای همگان بودند، خداوند متعال بر امت محمدی منت گذاشته و میفرماید: ﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨﴾[التوبه: ۱۲۸]، یعنی: پیامبری از میان خودتان برای شما آمد که بیتردید و رنجهای شما بر او گران میآید، و به هدایتتان اصرار دارد، و بر مؤمنان رؤوف و مهربان است. [۱۵۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) این حدیث نبوی اساس تبلیغ و دعوت به سوی اسلام است، و علماء گفتهاند که مراد از آسانگیری که پیامبر خدا جبه آن امر فرمودهاند، آسانگیری در امور دنیوی است، و مراد از بشارت دادن، وعده دادن به رحمت الهی و مغفرت او تعالی در امور اخروی است، و طوری که نبی کریم جبه آن اشاره میفرمایند، اگر این دو اصل مراعات نگردد، مردم از دین متنفر میشوند، و خود نبی کریم جدر همۀ مراحل دعوت خود این دو اصل را به طور کامل مراعات میکردند، از آن جمله اینکه روزی شخص بادیه نشینی به مسجد نبوی داخل گردید، و رفت به گوشۀ از مسجد بول نمود، صحابه بر وی غضب کرده و زبان به ملامتی او گشودند، پیامبر خدا جفرمودند، خاموش باشید، بگذارید بول کند، و بعد از اینکه بول کرد، سطل آبی را گرفته و بر روی بولهایش بریزید. ۲) اولیای امور و کسانی که مسؤولیت امور مردم را بر عهده دارند، باید به آنها مهربانی نموده و کار گشای آنها بشند، نه آنکه جهت خود خواهی و تکبر، و یا گرفتن رشوت و غیره بر آنها کبر فروخته و در مقابل آنها از تشدد و سختگیری کار بگیرند. ۳) این حدیث نبوی شریف متعلق به امور دنیا و آخرت است، جزء اول حدیث که در آن امر به آسانگیری است، متعلق به امور دنیوی، و در جزء دوم آن که امر به بشارت است، متعلق به امور اخروی است، پس باید در امور دنیوی با مردم از آسانگیری کار گرفت، و در امور اخروی مردم را بشارت به رحمت و مغفرت خداوندی داد.