فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

۲- باب: مَنْ رَفَعَ صَوْتَهُ بِالْعِلْمِ
باب [۲]: کسی که جهت آموزش علم آوازش را بلند نمود

۲- باب: مَنْ رَفَعَ صَوْتَهُ بِالْعِلْمِ
باب [۲]: کسی که جهت آموزش علم آوازش را بلند نمود

۵۵- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو بقَالَ: تَخَلَّفَ النَّبِيُّ جعَنَّا فِي سَفْرَةٍ سَافَرْنَاهَا فَأَدْرَكَنَا - وَقَدْ أَرْهَقَتْنَا الصَّلاَةُ - وَنَحْنُ نَتَوَضَّأُ، فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ عَلَى أَرْجُلِنَا فَنَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ: «وَيْلٌ لِلْأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ» مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلاَثًا [رواه البخاری: ۶٠].

۵۵- از عبدالله بن عمروبروایت است که گفت: پیامبر خدا جدر یکی از سفرهایی که سفر کرده بودیم، از ما عقب ماندند، و وقتی به ما رسیدند که نماز تاخیر شده بود، و ما [از عجله طوری پاهای خود را می‌شستیم که گویا] بر پاهای خود مسح می‌کنیم.

پیامبر خدا جبه آواز بلند فرمودند: «عذاب دوزخ بر کسانی است که عقب پاهای آن‌ها خشک مانده باشد»، و این سخن را دو و یا سه بار تکرار نمودند [۱۴۱].

[۱۴۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) بلند کردن آواز در وقت ضرورت از آن جمله در وقت تعلیم علم، در صورتی که به این کار ضرورت باشد، جواز دارد. ۲) امام طحاوی در مورد این حدیث گفته است که: مسلمانان در اول پاهای خود را مانند مسح کردن سر، مسح می‌کردند، بعد از آن پیامبر خدا جآن‌ها را از مسح کردن منع نموده و امر به شستن پا نمودند، و مسح کردن نسخ گردید، وعدۀ دیگری می‌گویند که از اول پاهای خود را می‌شستند، ولی چون این مرتبه از عجله زیاد پاهای خود را به طوری شستند که گویا بر آنها مسح می‌کنند، پیامبر خدا جآن‌ها را به شستن کامل امر فرمودند، و اصل قضیه هرچه که باشد، نتیجه آن می‌شود که به اتفاق همگان شستن پا در وضوء فعلا فرض است، و مسح کردن کفایت نمی‌کند. ۳) امام عینی/می‌گوید: (اینکه صحابهشنماز را تا این حد تاخیر کردند، سببش این بود که می‌خواستند نماز را با پیامبر خدا جاداه نمایند، و چون پیامبر خدا جاز ایشان عقب مانده بودند، منتظر آمدن و رسیدن ایشان بودند، از این جهت نماز را تاخیر نمودند)، و از این سخن اینطور دانسته می‌شود که خود پیامبر خدا جنماز را در وقتش با کسانی که با ایشان بودند، اداء نموده بودند، والله تعالی أعلم بالصواب.