۳۵- باب: فَضْلِ مَنِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ
باب [۳۵]: فضیلت کسی که به جهت دین خود پرهیزگاری نماید
۴۸- عَنِ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِيرٍ بقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقُولُ: «الحَلاَلُ بَيِّنٌ، وَالحَرَامُ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهُمَا مُشَبَّهَاتٌ لاَ يَعْلَمُهَا كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَنِ اتَّقَى المُشَبَّهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ: كَرَاعٍ يَرْعَى حَوْلَ الحِمَى، يُوشِكُ أَنْ يُوَاقِعَهُ، أَلاَ وَإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى، أَلاَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ فِي أَرْضِهِ مَحَارِمُهُ، أَلاَ وَإِنَّ فِي الجَسَدِ مُضْغَةً: إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الجَسَدُ كُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الجَسَدُ كُلُّهُ، أَلاَ وَهِيَ القَلْبُ» [رواه البخاری: ۵۲].
۴۸- از نعمان بن بشیرسروایت است که گفت: از پیامبر خدا جشنیدم که فرمودند: «حلال واضح و آشکار است، و حرام واضح و آشکار است، و بین حلال و حرام امور شبههناکی است که بسیاری از مرم [حکم] آنها را [از اینکه حلال است و یا حرام] نمیدانند.
کسی که از شبهات بپرهیزد، احتیاط دین و شرف خود را کرده است [۱۲٧]، و کسی که در شبهات درآمیزد، مانند چوپانی است که گوسفندانش را در کنار منطقۀ ممنوعه میچراند، و بعید نیست که در منطقۀ ممنوعه داخل شود.
و بدانید که برای هر پادشاه منطقۀ ممنوعهای است، [یعنی: جایی است که آن را قُرُق کرده است]، و بدانید که منطقۀ ممنوعه خداوند، چیزهایی است که آنها را حرام قرار داده است.
و بدانید که در جسم انسان پاره گوشتی است که اگر خوب و صالح شد، همۀ جسم و صالح میشود، و اگر فاسد شد، همۀ جسم فاسد میشود، و بدانید که این پاره گوشت، (قلب) است» [۱۲۸].
[۱۲٧] این عالیترین مراتب تقوی و پرهیزگاری است، و از اینجا بود که پیامبر خدا جاز خوردن خرمای که در راه یافته بودند، اجتناب ورزیدند، تا مبادا از خرمای صدقه باشد، و ابراهیم بن ادهم مزد خود را از شخصی که برایش مزدوری کرده بود نگرفت، زیرا میگفت: شاید کار آن شخص را به خوبی انجام نداده باشم، و این در حالی بود که از گرسنگی بخود میپیچید، و امام نووی مدتی در شام زندگی میکرد، ولی از میوههای آنجا نمیخورد، زیرا شنیده بود که یکی از باغهای آن دیار متعلق به یتیمی است، و زنی از خانوادۀ (بشر حافی) از امام احمد بن حنبل پرسید: ما بر روی بام خود نخ میریسیم، و چراغهای ظاهریه از کوچهها گذشته و روشنی آنها به بام ما میافتد، آیا روا است که در روشنی آن چراغها نخ بریسیم؟ امام احمد از وی پرسید: تو کیستی؟ گفت: خواهر (بشر حافی)، امام بگریه افتاد و برایش گفت: منبع تقوای حقیقی خانۀ شما است، نه خیر، در روشنی آن چراغها نخ نریسید، و برای اهل تقوی و پرهیزگاری و کسانی که در دین خود احتیاط میکردند، دهها و صدها مثال دیگر نیز وجود دارد. این از یک طرف، و از طرف دیگر چه کسانی که نه تنها آنکه از خوردن چیزهای شبههناک خودداری نمیورزند، بلکه از خوردن چیزهای که حرام مطلق است، مانند: مال یتیم، مال غصب، رشوت، اختلاس از بیت المال، غش در معامله، فریب دادن مردم، خیانت در کیل و وزن، و امثال اینها، بدون هیچ ترسی از خدا و یا شرمی از مخلوق خدا نیز خودداری نمیورزند، و حالتشان طوری است که گویا ابدا نخواهند مرد، و اگر بمیرند بازخواستی نخواهد بود، و اگر بازخواستی باشد، با زبان بازی، و چال و فریب، و مال و دولت، و جاه و قدرتی که در این دنیا دارند، از حساب و کتاب و عذاب و عقاب آن دنیا نیز خود را خلاص خواهند کرد، ولی هیهات و هیهات. [۱۲۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) این حدیث نبوی نه تنها آنکه مسلمانان را از خوردن مال حرام برحذر میدارد، بلکه از آنها میخواهد که از چیزهای شبههناک که احتمال حرام بودن آن وجود دارد، نیز خودداری نمایند، و کسی که به این مرتبه از تقوی و پرهیزگاری برسد، به تعبیر نبوی (کسی است که مراعات دین و شرف خود را کرده است)، مراعات دین از این جهت که از ترس خدا، و به اساس ایمان خود، حتی از چیزهای که شبههناک است، پرهیز نموده است، و کسی که چنین میکند، یقینا از چیزهای که حرام مطلق است، به طریق اولی خودداری مینماید، و مراعات شرف از این جهت که اگر کسی به حرام و حتی به چیزهای شبههناک آلوده میشود، آبرو و عزتش در نزد مردم میریزد، و کسی که آبرویش ریخت، برایش شرف و حیثیتی در نزد مردم باقی نمیماند، و چنین کسی به نام رشوتخوار، به نام سودخوار، به نام دزد، به نام فریبکار، به نام خائن، و امثال اینها شهرت یافته و بیآبرو میگردد، مگر آنکه این شخص در جامعه و محیطی زندگی کند که عموم افراد آن به حرامخواری عادت کرده باشند، و برای آنها فرقی بین حلال و حرام، و حلالخوار و حرامخوار نباشد. ۲) این قول پیامبر خدا جکه: «و بین حلال و حرام امور شبههناکی است که بسیاری از مردم [حکم] آنها را [از اینکه حلال است و یا حرام] نمیدانند»، دلالت بر این دارد که: حکم بعضی از امور از اینکه از نگاه شرعی حلال است و یا حرام، به طور واضح و آشکار معلوم نیست، در چنین مسائلی اگر عالم با تقوی و متبحری حکم به حلال بودن چنین بنماید، آن چیز حلال، و اگر حکم به حرام بودن آن بنماید، آن چیز حرام شمرده میشود، و اگر چنین عالمی یافت نمیشد، و یا در مورد آن دو نظر مخالف دادند، باید با مراعات احتیاط از آن چیز اجتناب به عمل آید، و حدیث نبوی شریف مؤید این نظر است.