۲- باب: التَّيَمُّمِ فِي الحَضَرِ إِذَا لَمْ يَجِدِ المَاءَ وَخَافَ فَوْتَ الصَّلاَةِ
باب [۲]: تیمم در حال مقیم بودن، در صورت نبودن آب و خوف فوت نماز
۲۲۵- عَنْ أَبِي جُهَيْمِ بْنِ الحَارِثِ الأَنْصَارِيِّ س، قَالَ: «أَقْبَلَ النَّبِيُّ جمِنْ نَحْوِ بِئْرِ جَمَلٍ فَلَقِيَهُ رَجُلٌ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَلَمْ يَرُدَّ عَلَيْهِ النَّبِيُّ جالسَّلامَ، حَتَّى أَقْبَلَ عَلَى الجِدَارِ، فَمَسَحَ بِوَجْهِهِ وَيَدَيْهِ، ثُمَّ رَدَّ عَلَيْهِ السَّلاَمَ» [رواه البخاری: ۳۳٧].
۲۲۵- از ابوجهیم بن حارث انصاریس [۳۶۲]روایت است که گفت: پیامبر خدا جاز طرف محلۀ (بئر جمل) میآمدند که شخصی ایشان را دیده و سلام کرد.
پیامبر خدا جسلامش را (علیک) ندادند، تا اینکه نزدیک دیواری آمدند، و از آن دیوار، بر روی و دستهای خود مسح نمودند، [یعنی: تیمم کردند] و بعد از آن جواب سلام آن شخص را دادند [۳۶۳].
[۳۶۲] وی ابوجهیم ابن حارث انصاری است، پدرش از بزرگان صحابه بود، از وی جز اینکه بعضی از احادیث از آن جمله حدیث تیمم را روایت کرده است، معلومات بیشتری به دست آورده نتوانستم، (أسد الغابه: ۵/۱۶۳-۱۶۴). [۳۶۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) (بئر جمل) نام جایی است در نزدیک مدینۀ منوره. ۲) این تیمم کردن، پیامبر خدا ججهت رد سلام بود، و ایشان نمیخواستند در حالت بیوضوئی نام خدا را که (سلام) باشد، به زبان آورند. ۳) این تیمم کردن پیامبر خدا جاز روی حسن ادب بود، نه از روی و جوب، بنابراین طوری که در بسیاری از احادیث دیگری آمده است، برای شخص بیضوء و حتی جنب، سلام کردن، جواب سلام را دادن، سخن زدن و دیگر امور دنیوی جواز دارد، و چیزی که انجام دادن آن برای شخص بیوضوء جواز ندارد، انجام دادن بعضی از عبادات مانند: نماز خواندن، و طواف کردن، و دست زدن به قرآن مجید است.