فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

۱٩- باب: ﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ
باب [۱٩]: اگر دو گروه از مسلمانان باهم به جنگ افتادند، بین آن‌ها صلح کنید

۱٩- باب: ﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ
باب [۱٩]: اگر دو گروه از مسلمانان باهم به جنگ افتادند، بین آن‌ها صلح کنید

۲٩- عَنْ أَبي بَكْرَةَ سقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقُولُ: «إِذَا التَقَى المُسْلِمَانِ بِسَيْفَيْهِمَا فَالقَاتِلُ وَالمَقْتُولُ فِي النَّارِ»، فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا القَاتِلُ فَمَا بَالُ المَقْتُولِ قَالَ: «إِنَّهُ كَانَ حَرِيصًا عَلَى قَتْلِ صَاحِبِهِ» [رواه البخاری: ۳۱].

۲٩- از ابوبکرهس [٩۵]روایت است که گفت: از پیامبر خدا جشنیدم که می‌فرمودند: «وقتی که دو نفر مسلمان شمشیر به دست گرفته و به جان هم می‌افتند، آنکه بکشد و آنکه کشته شود، در دوزخ است».

گفتم: یا رسول الله! آنکه می‌کشد درست، ولی گناه آنکه کشته می‌شود چیست؟ فرمودند: «او هم قصد داشت تا آن دیگری را بکشد» [٩۶].

[٩۵] وی نفیع بن حارث ثقفی است، وقتی که طائف در محاصره مسلمانان بود، وی از دیوار قلعه طائف ذریعۀ (غرغره) که به عربی آن را (بکره) می‌گویند پایان شد، و نزد پیامبر خدا جآمد، و از همان روز به نام ابوبکره مکنی گردید، و او را پیامبر خدا جآزاد کردند، از فضلاء و صالحین صحابه است، و بسیار عبادت می‌کرد، تا آنکه در بصره در سال پنجاه و دو هجری وفات یافت، امام بخاری/از وی چهارده حدیث روایت کرده است، أسد الغابه (۵/۱۵۱). [٩۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) چون احنف بن قیسستصمیم گرفت که در پهلوی علیسبه جنگ بپردازد، ابوبکرهساین حدیث را برایش گفت، ولی وی نسبت به اینکه علیسرا در جنگ‌هایش بر حق می‌دانست، با وی همراهی و همکاری نمود، گویا نظرش این بود که این حدیث مورد خاصی دارد، و آن در وقتی است که طرف حق واضح نباشد، و اینکه ابوبکرهساین حدیث را برای احنف بن قیس بیان کرد تا به جنگ اشتراک نکند، نظرش این بود که موجب این حدیث عام است، و چون جنگ‌های که در زمان علیسرخ داده بود بین دو گروه از مسلمانان بود، لذا اشتراک در چنین جنگ‌های را روا نمی‌دانست. ۲) از این حدیث نبوی شریف دانسته می‌شود که اگر کسی تصمیم به ظلم و تعدی می‌گیرد، و بر این کار عملا اقدام می‌نماید، ولو آنکه به سببی از اسباب نتواند به کاری که اقدام نموده است جامۀ عمل بپوشد گنهکار می‌گردد، ولی اگر تصمیم به ظلم و تعدی گرفته و پیش از اقدام به آن کار ظالمانه، از آن کار منصرف می‌گردد، از مجرد تصمیم گرفتن به ظلم، بر وی گناهی نیست، زیرا در حدیث دیگری آمده است که پیامبر خدا جدر حدیث قدسی می‌گویند که خداوند متعال می‌فرماید: «وقتی که بنده‌ام تصمیم به کار بدی بگیرد، ولی آن را عملی نسازد، آن کار بد را بر وی نوشته نکنید».