٩- باب: دَلْكِ المَرْأَةِ نَفْسَهَا إِذَا تَطَهَّرَتْ مِنَ المَحِيضِ
باب [٩]: مالیدن زن سر و جان خود را بعد از پاک شدن از حیض
۲۱۳- عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ امْرَأَةً سَأَلَتِ النَّبِيَّ جعَنْ غُسْلِهَا مِنَ المَحِيضِ، فَأَمَرَهَا كَيْفَ تَغْتَسِلُ، قَالَ: «خُذِي فِرْصَةً مِنْ مَسْكٍ، فَتَطَهَّرِي بِهَا» قَالَتْ: كَيْفَ أَتَطَهَّرُ؟ قَالَ: «تَطَهَّرِي بِهَا»، قَالَتْ: كَيْفَ؟، قَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ، تَطَهَّرِي» فَاجْتَبَذْتُهَا إِلَيَّ، فَقُلْتُ: تَتَبَّعِي بِهَا أَثَرَ الدَّمِ [رواه البخاری: ۳۱۴].
۲۱۳- از عائشهلروایت است که گفت: زنی از پیامبر خدا جاز کیفیت غسل خود از عادت ماهانگی پرسید، به وی امر کردند که چگونه غسل نماید.
فرمودند: که: «پارچۀ عطر آگینی را بگیر و خود را با آن پاک کن».
آن زن گفت: با این پارچه چگونه خود را پاک نمایم؟
فرمودند: «با آن پارچه خود را پاک کن».
گفت: چگونه؟
فرمودند: «سبحان الله! پاک کن».
[عائشهلمیگوید]: آن زن را به طرف خود کشیدم و گفتم: با آن پارچه اثر خون را پاک کن [۳۴۳].
[۳۴۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) زن باید از مسائلی که به معرفت آن احتیاج دارد، پرسان نماید، ولو آنکه از مسائل خاص و حساس باشد، ولی شخصی که این مسائل را از وی میپرسد باید متصف به علم و صلاح باشد. ۲) زن بعد از اینکه از عادت ماهانگیاش پاک شد، باید برعلاوه از غسل نمودن، جاهایی را که اثر خون حیض به آنها رسیده است، با خوشبوئی پاک نماید. ۳) عائشهلمسائل دقیقی را از احکام دین و احادیث نبوی میفهمید که بعضیها از فهم آنها عاجز بودند، و از اینجا است که علماء در پهلوی داشتن علم، داشتن فهم دقیق را در اجتهاد شرط دانستهاند، ورنه چه بسا که شخص اگر فهم درستی نداشته باشد، نصوص قرآن کریم و سنت نبوی را طوری بفهمد و توجیه نمایند که برخلاف مقصود شارع باشد.