فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

٧- باب: حُبُّ الرَّسُولِ جمِنَ الإِيمَانِ
باب [٧]: دوست داشتن پیامبر خدا جاز ایمان است

٧- باب: حُبُّ الرَّسُولِ جمِنَ الإِيمَانِ
باب [٧]: دوست داشتن پیامبر خدا جاز ایمان است

۱۴- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: «فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لاَ يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ وَالِدِهِ وَوَلَدِهِ» [رواه البخاری: ۱۴].

۱۴- از ابوهریرهسروایت است که پیامبر خدا جفرمودند: «سوگند به ذاتی که جانم در دست او است [۶٩]ایمان شخص، تا آن وقت کامل نمی‌شود که من در نزدش، از پدر [و مادر] و فرزندش محبوب‌تر نباشم» [٧٠].

۱۵- عَنْ أَنَسٍ س: الحديث بعَيْنِه وَزَادَ في آخِرِه: «وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» [رواه البخاری: ۱۵].

۱۵- از انسسروایت است که پیامبر خدا جفرمودند: [«سوگند به ذاتی که جانم در دست او است [بلاکیف]، ایمان شخص تا آن وقت کامل نمی‌شود که من در نزدش، از پدر [و مادر] و فرزندش]، و از همۀ مردمان محبوب‌تر نباشم [٧۱].

[۶٩] در اطلاق دست، و وجه، و امثال این‌ها که در قرآن مجید و سنت ثابت نبوی برای خداوند متعال آمده است، دو مذهب وجود دارد، یکی مذهب سلف، و دیگری مذهب (مؤوله)، خلاصۀ مذهب سلف آن است که می‌گویند: به آنچه که خداوند برای خود نسبت داده است، و یا پیامبرش از آن خبر داده است، ایمان داریم، و درک حقیقت آن را مربوط به خداوند متعال می‌دانیم، و امام ابوحنیفه/هم به همین نظر است، و مؤوله کسانی‌اند که چنین صفاتی را تاویل نموده و می‌گویند که مثلا: مراد از دست، قدرت، و مراد از استواء استیلاء، و مراد از نزول، نزول رحمت و امثال این‌ها است. [٧٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: محبت بر سه نوع است، اول: محبت حسی، مانند: دوست داشتن زیبائی‌ها، دوم: محبت معنوی، که به محبت اجلال و اکرام نیز یاد می‌شود، مانند: محبت شاگرد نسبت به استادش، و محبت فرزند نسبت به پدرش، سوم: محبت طبیعی، مانند محبت داشتن به کسی که برای انسان کار خیر و نیکی را انجام می‌دهد، و شکی نیست که اسباب انواع سه گانۀ محبت در شخص پیامبر خدا جبه شکل اکمل آن وجود دارد، زیرا اول آنکه: دارای جمال ظاهر و باطن بودند، دوم آنکه: مستجمع همۀ انواع فضائل به اکمل وجه آن بودند، سوم آنکه: سبب هدایت مردم به سوی فلاح و رستگاری در این دنیا، و شفاعت آن‌ها غرض نجات از دوزخ در آخرت می‌باشند، بنابراین باید ایشان را از همگان و حتی از دنیا وما فیها بیشتر دوست داشت. [٧۱] و فرقی که بین این حدیث و حدیث قبلی وجود دارد، در جملۀ اخیر است، و آن این قول پیامبر خدا جاست که می‌فرمایند: «و از همۀ مردمان» زیرا این جمله در حدیث قبلی نیامده بود، بنابراین، ایمان شخص وقتی کامل می‌شود که نبی کریم جرا از پدر، و مادر، و فرزند خود، و از همۀ مردمان هرکس که باشند، و در هر مقامی که قرار داشته باشند، بیشتر دوست داشته باشد.