۱- باب: فَضْلِ العِلْمِ
باب [۱]: فضیلت علم
۵۴- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ سقَالَ: بَيْنَمَا النَّبِيُّ جفِي مَجْلِسٍ يُحَدِّثُ القَوْمَ، جَاءَهُ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ: مَتَى السَّاعَةُ؟ فَمَضَى رَسُولُ اللَّهِ جيُحَدِّثُ، فَقَالَ بَعْضُ القَوْمِ: سَمِعَ مَا قَالَ فَكَرِهَ مَا قَالَ. وَقَالَ بَعْضُهُمْ: بَلْ لَمْ يَسْمَعْ، حَتَّى إِذَا قَضَى حَدِيثَهُ قَالَ: «أَيْنَ - أُرَاهُ - السَّائِلُ عَنِ السَّاعَةِ» قَالَ: هَا أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «فَإِذَا ضُيِّعَتِ الأَمَانَةُ فَانْتَظِرِ السَّاعَةَ»، قَالَ: كَيْفَ إِضَاعَتُهَا؟ قَالَ: «إِذَا وُسِّدَ الأَمْرُ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَانْتَظِرِ السَّاعَةَ» [رواه البخاری: ۵٩].
۵۴- از ابوهریرهسروایت است که گفت: در حالی که پیامبر خدا جدر مجلسی نشسته بودند و با مردم صحبت میکردند، شخص با دیه نشینی آمده و گفت: قیامت چه وقت است؟
پیامبر خدا ج[در جوابش چیزی نگفتند] و به صحت کردن خود ادامه دادند، بعضی از مردم با خود گفتند که پیامبر خدا جسخن این شخص را شنیدهاند، ولی از سؤال وی، بدشان آمده است، عدۀ دیگری گفتند: نه خیر! سؤالش را نشنیدهاند، تا اینکه [پیامبر خدا ج]سخن خود را تمام کرده و فرمودند:
«شخصی که از قیامت پرسان کرد کجا است»؟
آن شخص گفت: یا رسول الله! [سؤال کننده] منم.
فرمودند: «وقتی که امانت ضایع گردید، منتظر قیامت باش».
گفت: امانت چگونه ضایع میشود؟
فرمودند: «وقتی که کار به غیر اهلش سپرده شود، در آن وقت منتظر قیامت باش» [۱۴٠].
[۱۴٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) امانت هرچه که باشد، ضایع کردن آن، و خیانت کردن در آن کار بد و نامشروعی است، ولی مراد از امانت در اینجا وظائف و مناصبی است که شخص متحمل آن میگردد که باید آن را به بهترین وجهی انجام داده و اداء نماید، مانند: خلافت، امارت، وزارت، قضاوت، و امثال اینها، چنانچه که آخر حدیث دلالت بر این امر دارد، و امانت در این امور دو جانبه است، جانب سپردن امانت، و جانب قبول کردن امانت، یعنی: کسی که این امانت را به دیگری میسپرد باید به کسی بسپرد که اهل این امانت باشد، و کسی که متحمل این امانت میشود، باید آن را طوری که شایستۀ آن است به انجام برساند، خداوند متعال میفرماید: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِ﴾[انساء: ۵۸]، یعنی: خداوند شما را امر میکند که امانتها را به اهل آن بسپارید، و وقتی که بین مردم قضاوت میکردید، به اساس عدالت قضاوت کنید. ۲) طوریکه از این نص، و از نصوص دیگری که در مورد قیامت آمده است دانسته میشود، قیامت بر سه نوع است: قیامت دنیوی، قیامت برزخی، و قیامت اخروی، قیامت دنیوی عبارت از بدبختی، نا امنی، حق تلفی، گرسنگی، و بیبند و باری است، و قیامت برزخی، عبارت از قیامتی است که بر هر فرد چه نیکو کار باشد و چه بدکار بعد از مردنش شروع میشود، و قیامت اخروی و یا قیامت عمومی همان قیامتی است که همگان بعد از مردن دوباره زنده شده و بعد از محاسبه اعمال، نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ فرستاده میشوند. ۳) مراد از قیامتی که در این حدیث شریف آمده است، قیامت دنیوی که عبارت از بدبختی، نا امنی و حق تعالی تلفی است میباشد، و البته وقتی که کار به غیر اهلش سپرده شود و کسانی خلافت و زمامداری امور مسلمانان را به عهده بگیرند که از نگاه علم و دانش، و درک امور سیاسی، و فهم مصالح عمومی لیاقت چنین منصبی را نداشته باشند، نمیتوان جز بدبختی، نا امنی، حق تلفی، گرسنگی و دیگر مشاکل اجتماعی چیز دیگری را از آنها انتظار داشت، و بدون شک این نوع مصائب و مشاکل نمونۀ از قیامت کبری و یا قیامت اخروی است. ۴) کسی که مشغول سخن زدن با شخص دیگری است، نباید سخنش را قطع کرد و از وی چیزی پرسید، و یا با وی به سخن زدن پرداخت، زیرا حق اول برای همان کسی است که فعلا مشغول سخن گفتن با او است، و اگر در چنین وقتی مداخله میکنیم، در واقع تجاوز به حق آن شخص دیگری نمودهایم.