۱٧- باب: كُفْرَانِ العَشِيرِ وَكُفْر دُونَ كُفْرٍ
باب [۱٧]: ناشکری از شوهر و ناشکریها متفاوت است
۲٧- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ بقَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «أُرِيتُ النَّارَ فَإِذَا أَكْثَرُ أَهْلِهَا النِّسَاءُ، يَكْفُرْنَ» قِيلَ: أَيَكْفُرْنَ بِاللَّهِ؟ قَالَ: «يَكْفُرْنَ العَشِيرَ، وَيَكْفُرْنَ الإِحْسَانَ، لَوْ أَحْسَنْتَ إِلَى إِحْدَاهُنَّ الدَّهْرَ، ثُمَّ رَأَتْ مِنْكَ شَيْئًا، قَالَتْ: مَا رَأَيْتُ مِنْكَ خَيْرًا قَطُّ» [رواه البخاری: ۲٩].
۲٧- از ابن عباسبروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «دوزخ را دیدم، و دیدم که اکثر اهل دوزخ زنها هستند، [و این به سبب] کفران [یعنی: نا شکری] آنها است».
کسی پرسید: مگر به خدا کفر میورزند؟
فرمودند: [نه خیر] «نا شکری شوهر را میکنند، نا شکری احسان [شوهر] را میکنند، اگر تمام عمر برای یکی از آنها احسان کنی، و چون از تو اندک تقصیری به بیند میگوید: من از تو هیچ خوبی ندیدم» [٩۲].
[٩۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) کفر در لغت به معنی (پوشاندن) است، از این جهت است که میتوان زارع یعنی کشتمند را کافر گفت، زیرا دانه را در زیر خاک پنهان کرده و میپوشاند، و کافر را از آن جهت کافر میگویند که حق را دانسته و میپوشاند، و کفر به معنی (ناسپاسی) نیز میآید و از آن جمله این قول خداوند متعال است که میفرماید: ﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡيَةٗ كَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ يَأۡتِيهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن كُلِّ مَكَانٖ فَكَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ﴾[النحل: ۱۱۲]، یعنی: خداوند مردم قریۀ را مثال میآورد که آرام و آسوده خاطر بودند، و از هر مکانی روزی فراوان به آنها میرسید، اما به نعمتهای خدا ناسپاسی کردند، و طوری که خود نبی کریم جتوضیح میدهند مراد از کفری که در این حدیث نبوی شریف آمده است، همین نوع کفر، یعنی ناسپاسی در مقابل نعمت است. ۲) زنهایی که چنین صفت نا پسندی دارند، یعنی خاصیتشان این است که تمام خوبیها و نیکیهای شوهر خود را فراموش کرده و اگر ازی وی اندک تقصیری ببینند میگویند که من در تمام عمر از تو هیچ خوبی ندیدم، بکوشند تا از چنین صفت ناپسندی اجتناب ورزند، و احسان و نیکیهای شوهر خود را همیشه در نظر داشته باشند، و اگر از شوهر خود تقصیری خلاف خواهش خود میبینند، با یادآوری از احسان و خوبیهای گذشتهاش، تقصیری فعلیاش را در نظر نگیرند، زیرا انکار زن از احسان شوهر، طوری که از ظاهر این حدیث دانسته میشود، از گناهان کبیره است. ۳) و چیز دیگری که قابل ذکر است این است که سبب دوزخی بودن زنها، زن بودن آنها نیست، بلکه طوری که حدیث نبوی شریف بر آن صراحت دارد، کفران نعمت و انکار احسان شوهر است، و زنهای که چنین صفت بدی ندارند، اگر مرتکب گناه دیگری که مستوجب دوزخ است نشوند، از اهل دوزخ نمیباشند. ۴) همانطوری که زن نباید نیکیها و خوبیهای شوهرش را فراموش کند، شوهر نیز نباید خوبیها و نیکیهای همسرش را فراموش نموده و به اندک سببی برایش بگوید که در تمام عمر خود از تو هیچ خوبی و کار نیکی ندیدم، و اگر به ناحق با وی به چنین شکل ظالمانۀ برخورد میکند، به اساس قیاس، وعیدی که برای زن آمده است، متوجه شوهر نیز میباشد، والله تعالی أعلم بالصواب.