۳۶- باب: أَدَاءُ الخُمُسِ مِنَ الإِيمَانِ
باب [۳۶]: ادای خُمس [غنیمت] از ایمان است
۴٩- عَنْ ابْنِ عَبَّاسْ بقَالَ: إِنَّ وَفْدَ عَبْدِ القَيْسِ لَمَّا أَتَوُا النَّبِيَّ جقَالَ: «مَنِ القَوْمُ؟ - أَوْ مَنِ الوَفْدُ؟ -» قَالُوا: رَبِيعَةُ. قَالَ: «مَرْحَبًا بِالقَوْمِ، أَوْ بِالوَفْدِ، غَيْرَ خَزَايَا وَلاَ نَدَامَى»، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا لاَ نَسْتَطِيعُ أَنْ نَأْتِيكَ إِلَّا فِي الشَّهْرِ الحَرَامِ، وَبَيْنَنَا وَبَيْنَكَ هَذَا الحَيُّ مِنْ كُفَّارِ مُضَرَ، فَمُرْنَا بِأَمْرٍ فَصْلٍ، نُخْبِرْ بِهِ مَنْ وَرَاءَنَا، وَنَدْخُلْ بِهِ الجَنَّةَ، وَسَأَلُوهُ عَنِ الأَشْرِبَةِ: فَأَمَرَهُمْ بِأَرْبَعٍ، وَنَهَاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ، أَمَرَهُمْ: بِالإِيمَانِ بِاللَّهِ وَحْدَهُ، قَالَ: «أَتَدْرُونَ مَا الإِيمَانُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ» قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامُ الصَّلاَةِ، وَإِيتَاءُ الزَّكَاةِ، وَصِيَامُ رَمَضَانَ، وَأَنْ تُعْطُوا مِنَ المَغْنَمِ الخُمُسَ» وَنَهَاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ: الحَنْتَمِ وَالدُّبَّاءِ وَالنَّقِيرِ وَالمُزَفَّتِ "، وَرُبَّمَا قَالَ: «المُقَيَّرِ» وَقَالَ: «احْفَظُوهُنَّ وَأَخْبِرُوا بِهِنَّ مَنْ وَرَاءَكُمْ» [رواه البخاری: ۵۳].
۴٩- از ابن عباسبروایت است که گفت: وقتی که نمایندگان قوم عبدالقیس به حضور پیامبر خدا جآمدند [۱۲٩]. از آنها پرسیدند: «شما چه مردمی هستید»؟ و یا «چه گروهی هستید»؟
گفتند: [قوم] ربیعه.
فرمودند: «خوش آمدید، خسارهمند و پشیمان نباشید».
گفتند: یا رسول الله! ما جز در ماه حرام [که جنگ کردن در آن حرام است] [۱۳٠]، به حضور شما آمده نمیتوانیم، و بین ما و شما، کفار قبیلۀ (مضر) قرار دارند [۱۳۱]، ما را به چیز قاطعی و واضحی امر فرمایید، تا کسانی را که با ما نیامدهاند، از اوامر شما خبر دهیم، و [عمل کردن به آن] سبب رفتن ما به بهشت گردد، و اینها از پیامبر خدا جاز حکم ظروفی که در آنها شراب میخوردند نیز پرسیدند.
پیامبر خدا جآنها را به چهار چیز امر کردند، و از چهار چیز نهی نمودند:
امر کردند که:
- به خدای یگانه ایمان بیاورند، و از آنها پرسیدند: «آیا میدانید که معنی ایمان آوردن به خدای یگانه چیست»؟ گفتند: خدا و رسولش داناتر است. فرمودند: شهادت دادن بر اینکه: خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد، و برایش شریکی نیست، و محمد فرستادۀ خدا است.
- و برپا داشتن نماز.
- و ادای زکات.
- و روزه گرفتن ماه رمضان، و اینکه خمس غنیمت را اداء کنید» [۱۳۲].
و آنها را از چهار چیز نهی فرمودند، از:
انتباذ در خُم، و کدو، و تنۀ درخت، و ظرف جلا داده شده، و یا ظرف قیر اندود شده».
و فرمودند: «این چیزهای را [که از اوامر و نواهی برای شما گفتم] حفظ کنید، و از این چیزها به کسانی که با شما نیامدهاند خبر دهید» [۱۳۳].
[۱۲٩] وی عبدالقیس بن أفصی، بن دُعْمی، پدر قبیلهای است که به بحرین سکنیگزین میشدند، و نمایندگان این قوم که نزد پیامبر خدا جآمدند، در روایتی چهارده نفر، و در روایت دیگری چهل نفر بودند، و جهت جمع بین دو روایت علماء گفتهاند که احتمال دارد که این نمایندهها چهل نفر بوده باشند، که چهارده نفرشان از اشراف و بقیه از اشخاص عادی بوده باشند. [۱۳٠] ماههای حرامی که جنگ کردن در آنها حرام بود، چهار ماه بود، محرم، که ماه اول سال هجری است، رجب، که ماه هفتم سال هجری است، و ذوالقعده و ذوالحجه که ماههای یازدهم و دوازدهم سال هجری است. [۱۳۱] مسکن قبیلۀ (مُضَر) در بین بحرین و مدینۀ منوره واقع شده بود، و چون این قبیله تا زمانی که نمایندگان قبیله عبدالقیس نزد پیامبر خدا جآمدند، مسلمان نشده بودند، لذا سبب آزار و اذیت مسلمانانی میشدند که به مدینۀ منوره نزد رسول اکرم جمیرفتند، و برای آنکه مردم قبیله عبدالقیس از آزار کفار قبیلۀ مضر در امان باشند، خواستند تا امور اساسی دین را آموخته، و حاجتی به رفت و آمد زیاد نداشته باشند. [۱۳۲] دادن خمس مال غنیمت مسئلۀ پنجمی زائد بر آن چهار چیز اساسی است، و سبب اینکه پیامبر خدا جدادن خمس غنیمت را برای آنها یادآوری نمودند این است که: این مردم همیشه با کفار قوم (مُضَر) جنگ و درگیری داشتند، و از آنها غنائمی به دست میآوردند، چون دادن خمس غنیمت به بیت المال لازمی و ضروری است، لذا موضوع را برای آنها گوشزد و یادآوری نمودند. [۱۳۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) یکی از وسائلی که آن قوم در آن شراب میساختند، آن بود که تنه درخت را حفر و خالی نموده، و آن را برای ساختن شراب آماده میکردند. ۲) انتباذ عبارت از این است که خرما و یا کشمش را در آب نم کنند، و بعد از اینکه مزۀ خود را داده و آب شیرین شود، آن آب را بنوشند، و البته نوشیدن چنین آبی حلال و روا است، ولی چون این چهار نوع ظرف، خاص برای شراب سازی بود، و نبیذ در آنها به زودی به شراب تبدیل میشد، از این سبب نبی کریم جآنها را از استعمال کردن این ظرفها برای ساختن نبیذ نهی فرمودند، تا نشود که ندانسته مرتکب شراب نوشی شوند. ۳) نهی از انتباذ در این ظرفها در اول اسلام بود، زیرا در این وقت هنوز مردم آن زمان شراب نوشی را به طور کامل فراموش نکرده بودند، و ظرفهای را که در آنها پیش از تحریم شراب، شراب میساختند در اختیار داشتند، ولی بعد از اینکه شراب نوشی را کاملا فراموش کردند، و آن ظرفها تقریبا از بین رفت، پیامبر خدا جانتباذ را در هر ظرفی برای مردم اجازه دادند، در صحیح مسلم آمده است که پیامبر خدا جفرمودند: «كُنْتُ نَهَيْتُكُمْ عَنِ الانتباذ إلا في الأسقية، فانتبذوا فِي كُلِّ وِعَاءٍ، وَلَا تَشْرَبُوا سكرًا»، یعنی: شما را از انتباذ در هر ظرفی جز در مَشکها منع کرده بودم، ولی اکنون در هر ظرفی که میخواهید نبیذ بسازید، ولی متوجه باشید تا چیزی را که به سرحد مستی رسیده است، ننوشید.