۳٠- باب: زِيَادَةِ الإِيمَانِ وَنُقْصَانِهِ
باب [۳٠]: زیادت و نقصان ایمان
۴۱- عَنْ أَنَسٍ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «يَخْرُجُ مِنَ النَّارِ مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَفِي قَلْبِهِ وَزْنُ شَعِيرَةٍ مِنْ خَيْرٍ، وَيَخْرُجُ مِنَ النَّارِ مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَفِي قَلْبِهِ وَزْنُ بُرَّةٍ مِنْ خَيْرٍ، وَيَخْرُجُ مِنَ النَّارِ مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَفِي قَلْبِهِ وَزْنُ ذَرَّةٍ مِنْ خَيْرٍ» [رواه البخاری: ۴۴].
۴۱- از انسساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«کسی که (لا إله إلا الله) گفته باشد، و در قلبش به اندازۀ جوی خیر [یعنی: ایمان] باشد، از دوزخ بیرون میشود، و کسی که (لا إله إلا الله) گفته باشد، و در قلبش به اندازۀ گندمی خیر [یعنی: ایمان] باشد، از دوزخ بیرون میشود، و کسی که (لا إله إلا الله) گفته باشد، و در قلبش به اندازۀ ذرۀ خیر [یعنی: ایمان] باشد، از دوزخ بیرون میشود» [۱۱۶].
۴۲- عَنْ عُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ س: أَنَّ رَجُلًا، مِنَ اليَهُودِ قَالَ لَهُ: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ، آيَةٌ فِي كِتَابِكُمْ تَقْرَءُونَهَا، لَوْ عَلَيْنَا مَعْشَرَ اليَهُودِ نَزَلَتْ، لاَتَّخَذْنَا ذَلِكَ اليَوْمَ عِيدًا. قَالَ: أَيُّ آيَةٍ هي؟ قَالَ: ﴿اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا﴾قَالَ عُمَرُ: «قَدْ عَرَفْنَا ذَلِكَ اليَوْمَ، وَالمَكَانَ الَّذِي نَزَلَتْ فِيهِ عَلَى النَّبِيِّ ج، وَهُوَ قَائِمٌ بِعَرَفَةَ يَوْمَ جُمُعَةٍ» [رواه البخاری: ۴۵].
۴۲- از عمر بن خطابسروایت است که: شخصی از یهود برایش گفت: یا امیر المؤمنین! آیتی در کتاب شما وجود دارد و آن را میخوانید که اگر بر ما قوم یهود نازل میگردید، روز نزول آن را عید میگرفتیم.
عمرسپرسید: این کدام آیت است؟
گفت: [این آیت است که]: ﴿امروز دین شما را برای شما کامل ساختم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را برای شما دین قرار دادم﴾.
عمرسگفت: ما روزی را و مکانی را که این آیت بر پیامبر خدا جنازل گردیده بود، میدانیم، این آیت در روز جمعه در حالی که پیامبر خدا جبه عرفات ایستاده بودند، بر ایشان نازل گردید [۱۱٧].
[۱۱۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) شخص مؤمن از ارتکاب گناه کبیره کافر نگردیده، و در دوزخ به طور ابدی نمیماند. ۲) در این حدیث بیان مراتب از اعلی به ادنی است، زیرا جو از گندم بزرگتر، و گندم از ذره بزرگتر است، و (ذره) عبارت از نرمههایی است که در شعاع آفتاب نمایان میگردد. ۳) در ایمان، معرفت قلبی کفایت نیست، بلکه باید این معرفت مقرون به کلمۀ شهادت (أشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله)، و کلمۀ شهادت مقرون به اعتقاد باشد. [۱۱٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) از سخن عمر بن خطابساینطور دانسته میشود که گویا در جواب آن یهود گفت که: ما مسلمانان چیزی را نسبت به این آیۀ کریمه فراموش نکردهایم، بلکه زمان نزول، و مکان نزول، و حالت پیامبر خدا جرا در وقت نزول این آیۀ کریمه به خاطر داریم، و علاوه بر آن، وقت نزول این آیۀ کریمه را عید گرفتیم، زیرا این آیۀ کریمه بعد از عصر روز عرفه که روز نهم ذی الحجه باشد، نازل گردید، و پیامبر خدا جفردای این روز را که دهم ذو الحجه باشد، برای ما مسلمانان عید قرار دادند، و نزول این آیۀ کریمه در حجة الوداع بود، و بعد از سه ماه از نزول آن، پیامبر خدا جوفات یافتند. ۲) شاید کسی بگوید که این آیۀ کریمه در روز نهم ذو الحجه نازل گردیده بود، پس میبایست همین روز را عید میگرفتند، نه روز دهم ذو الحجه را، امام عینی/میگوید: اینکه روز نهم ذو الحجه را عید نگرفتند سببش این است که: این آیۀ کریمه بعد از عصر روز نهم ذو الحجه نازل گریده بود، و عید باید از اول روز باشد، و از این جهت است که فقهاء میگویند: روزی که در آن ماه دیده میشود، متعلق به شب آینده است.