فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

۱٠- باب: مَنِ اغْتَسَلَ عُرْيَانًا وَحْدَهُ فِي خَلْوَة
باب [۱٠]: کسی که در حالت تنهائی در خلوت برهنه غسل نمود

۱٠- باب: مَنِ اغْتَسَلَ عُرْيَانًا وَحْدَهُ فِي خَلْوَة
باب [۱٠]: کسی که در حالت تنهائی در خلوت برهنه غسل نمود

۱٩٧- وعَنْهُ س: عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ يَغْتَسِلُونَ عُرَاةً، يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ، وَكَانَ مُوسَى يَغْتَسِلُ وَحْدَهُ، فَقَالُوا: وَاللَّهِ مَا يَمْنَعُ مُوسَى أَنْ يَغْتَسِلَ مَعَنَا إِلَّا أَنَّهُ آدَرُ، فَذَهَبَ مَرَّةً يَغْتَسِلُ، فَوَضَعَ ثَوْبَهُ عَلَى حَجَرٍ، فَفَرَّ الحَجَرُ بِثَوْبِهِ، فَخَرَجَ مُوسَى فِي إِثْرِهِ، يَقُولُ: ثَوْبِي يَا حَجَرُ، ثَوْبِي يَا حَجَرُ، حَتَّى نَظَرَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ إِلَى مُوسَى، فَقَالُوا: وَاللَّهِ مَا بِمُوسَى مِنْ بَأْسٍ، وَأَخَذَ ثَوْبَهُ، فَطَفِقَ بِالحَجَرِ ضَرْبًا» فَقَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ: وَاللَّهِ إِنَّهُ لَنَدَبٌ بِالحَجَرِ، سِتَّةٌ أَوْ سَبْعَةٌ، ضَرْبًا بِالحَجَرِ [رواه البخاری: ۲٧۸].

۱٩٧- و از ابوهریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «قوم بنی اسرائیل برهنه غسل می‌کردند، و به طرف یکدگر نگاه می‌کردندند، و موسی÷تنها غسل می‌کرد.

[بنی اسرائیل با خود] گفتند: به خدا قسم اینکه موسی با ما غسل نمی‌کند، جز اینکه خصی‌هایش متورم است، سبب دیگری ندارد [۳۲۵].

بار دیگر که موسی÷برای غسل کردن رفت، لباس‌هایش را روی سنگی گذاشت، سنگ با جامه‌های موسی از نزدش گریخت، موسی÷به عقبش دویده و می‌گفت: (ای لباسم، ای سنگ لباسم).

[و موسی÷]تا جایی رسید که بنی اسرائیل – به همان حالت – به طرف او دیده و گفتند: به خداوند سوگند است که موسی عارضۀ ندارد، و موسی÷لباس‌هایش را گرفت، و شروع به زدن سنگ کرد».

ابوهریرهسگفت: به خداوند قسم است که: اثر شش یا هفت ضربه، هنوز بر آن سنگ موجود است [۳۲۶].

۱٩۸- وعَنْه سعَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «بَيْنَا أَيُّوبُ يَغْتَسِلُ عُرْيَانًا، فَخَرَّ عَلَيْهِ جَرَادٌ مِنْ ذَهَبٍ، فَجَعَلَ أَيُّوبُ يَحْتَثِي فِي ثَوْبِهِ، فَنَادَاهُ رَبُّهُ: يَا أَيُّوبُ، أَلَمْ أَكُنْ أَغْنَيْتُكَ عَمَّا تَرَى؟ قَالَ: بَلَى وَعِزَّتِكَ، وَلَكِنْ لاَ غِنَى بِي عَنْ بَرَكَتِكَ» [رواه البخاری: ۲٧٩].

۱٩۸- و از ابوهریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «روزی ایوب÷برهنه غسل می‌کرد، ملخ‌هایی از طلا نزدش افتاد، و ایوب÷آن‌ها را برداشته و در جامه‌اش می‌انداخت.

در این وقت خداوند برایش خطاب کرد و گفت: ای ایوب! مگر من تو را از این چیزهای که میبینی بی‌نیاز نساخته‌ام؟

گفت: چرا نه، به عزتت قسم است که بی‌نیاز ساخته‌ای، ولی مرا از الطاف و برکات تو بی‌نیازی نیست» [۳۲٧].

[۳۲۵] قابل توجه است که این قوم بی‌حیا، حتی انبیاء الله را بازیچه و مورد تمسخر قرار می‌دادند، و البته چنین موافقی از این قوم سرکش جای چندان تعجب نیست. [۳۲۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) غسل کردن به طور برهنه در جای که دیگران وی را نبینند، جواز دارد. ۲) کشف عورت روی ضرورت مانند تداوی و امثال آن جواز دارد. ۳) انبیاء الله کاملترین افراد بشر در خلقت هستند، و از عیوب بدنی که نقص شمرده شود، مبراء هستند. ۴) اینکه قوم بنی اسرائیل برهنه غسل می‌کردند، و موسی÷آن‌ها را منع نمی‌کرد، گویند: سببش آن بود که پوشیدن عورت در دین آن‌ها لازم نبود، و اینکه خود موسی÷با آن‌ها موافقت نکرده و تنها غسل می‌کرد، به سبب حیاء و عمل به افضلیت بود، ولی در نظر من یک احتمال دیگر نیز وجود دارد، و آن اینکه: پوشیدن عورت در دین آن‌ها نیز لازم بود، و موسی÷آن‌ها را منع می‌کرد، ولی این قوم سرکش از وی اطاعت نمی‌کردند، و چنین مواقفی از این قوم در قرآن کریم، و سنت نبوی به طور مکرر به نظر می‌رسد. [۳۲٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) اگر شخص تنها باشد، روا است که برهنه غسل نماید. ۲) حرص در جمع کردن مال حلال مشروع است. ۳) سوگند خوردن به صفات خداوندأجواز دارد.