۴۸- باب: التَّقَاضِي وَالمُلاَزَمَةِ فِي المَسْجِدِ
باب [۴۸]: طلب قرض و تعقیب قرضدار در مسجد
۲۸٧- عَنْ كَعْبِ بْنِ مَالِكٍ س: أَنَّهُ تَقَاضَى ابْنَ أَبِي حَدْرَدٍ دَيْنًا كَانَ لَهُ عَلَيْهِ فِي المَسْجِدِ، فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا حَتَّى سَمِعَهَا رَسُولُ اللَّهِ جوَهُوَ فِي بَيْتِهِ، فَخَرَجَ إِلَيْهِمَا حَتَّى كَشَفَ سِجْفَ حُجْرَتِهِ، فَنَادَى: «يَا كَعْبُ» قَالَ: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «ضَعْ مِنْ دَيْنِكَ هَذَا» وَأَوْمَأَ إِلَيْهِ: أَيِ الشَّطْرَ، قَالَ: لَقَدْ فَعَلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «قُمْ فَاقْضِهِ» [رواه البخاری: ۴۵٧].
۲۸٧- از کعب بن مالکس [۴۵٠]روایت است که از (ابن أبی حَدْرَد) – که قرضدار او بود – در داخل مسجد، مطالبۀ قرض خود را نمود، و گفتگویشان به جایی رسید، که پیامبر خدا جدر خانۀ خود آواز آنها را شنیدند.
به طرف آنها آمده و گوشۀ پردۀ حجرۀ خود را بالا زده و فرمودند: «کعب»!
گفت: بلی یا رسول الله!
فرمودند: «از این قرض خود مقداری را کم کن»، و اشاره کردند که نیم قرض خود را برایش کم کن.
گفت: یا رسول الله! چنین کردم. گفتند: «برخیز و باقیماندۀ قرضش را بده» [۴۵۱].
[۴۵٠] وی کعب بن مالک بن أبی کعب انصاری سلمی است، این همان شخصی است که از غزوۀ بدر، و غزوۀ تبوک تخلق نموده و به این دو غزوۀ اشتراک نکرده است، و یکی از سه کسی است که توبۀشان قبول شده است، و تفصیل قصۀ قبول توبهاش بعد از این در متن همین کتاب خواهد آمد، در زمان خلافت علی بن ابی طالبسوفات یافت، (الإصابه: ۳/۳٠۲). [۴۵۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) برای طلبگار روا است که از قرضدار در داخل مسجد طلب قرض خود را بکند. ۲) حاکم مسلمان باید به طوری که مصلحت میبیند، بین متخاصمین صلح برقرار سازد. ۳) اگر از قرض شخص قرضدار چیزی برایش کم میشود، باید باقی ماندۀ قرض را را بدون معطلی اداء نماید، زیرا اگر هم از قرضش چیزی کم شود، و هم ادای قرضش از وقت معینش به تاخیر بیفتد، طلبگار متضرر میگردد. ۴) طلب پیامبر خدا جاز آن شخص که چیزی از قرض خود را برایش کم کند، امر ارشاد بود نه امر و جوب، بنابراین، اگر طلبگار نخواسته باشد که چیزی از قرض خود را کم کند، کسی حق ندارد که او را به این کار مجبور سازد. ۵) بلند کردن آواز در مسجد که به جهت احقاق حق باشد، و به مرحلۀ اذیت مردم نرسد، باکی ندارد. ۶) خرید و فروش درمسجد کار مناسبی نیست.