فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

۳٩- باب: مَنْ مَضْمَضَ مِنَ السَّوِيقِ وَلَمْ يَتَوَضَّأْ
باب [۳٩]: کسی که از خوردن سویق مضمضه کرد و وضوء نساخت

۳٩- باب: مَنْ مَضْمَضَ مِنَ السَّوِيقِ وَلَمْ يَتَوَضَّأْ
باب [۳٩]: کسی که از خوردن سویق مضمضه کرد و وضوء نساخت

۱۵۸- عَنْ سُوَيْدَ بْنَ النُّعْمَانِ س: أَنَّهُ خَرَجَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جعَامَ خَيْبَرَ، حَتَّى إِذَا كَانُوا بِالصَّهْبَاءِ، وَهِيَ أَدْنَى خَيْبَرَ، «فَصَلَّى العَصْرَ، ثُمَّ دَعَا بِالأَزْوَادِ، فَلَمْ يُؤْتَ إِلَّا بِالسَّوِيقِ، فَأَمَرَ بِهِ فَثُرِّيَ، فَأَكَلَ رَسُولُ اللَّهِ جوَأَكَلْنَا، ثُمَّ قَامَ إِلَى المَغْرِبِ، فَمَضْمَضَ وَمَضْمَضْنَا، ثُمَّ صَلَّى وَلَمْ يَتَوَضَّأْ» [رواه البخاری: ۲٠٩].

۱۵۸- از سوید بن نعمانس [۲٧٩]روایت است که او با پیامبر خدا جدر سال فتح (خیبر) از مدینه خارج گردید، و هنگامی که به (صهباء) که نزدیک خیبر است، رسیدند، نماز عصر را خواندند.

و بعد از آن از [مردم] خواستند تا طعام‌هایی را که با خود دارند، حاضر نمایند، به جز سویق چیز دیگری نیاوردند، امر نمودند تا آن [سویق] را به آب، تر کنند.

پیامبر خدا جو مایان از آن سویق خوردیم، بعد از آن برای ادای نماز شام برخاستیم، پیامبر خدا جمضمضه نمودند، و مایان نیز مضمضه نمودیم، بعد از آن پیامبر خدا جنماز خواندند، و وضوء نساختند [۲۸٠].

۱۵٩- عَنْ مَيْمُونَةَ ل: أَنَّ النَّبِيَّ ج«أَكَلَ عِنْدَهَا كَتِفًا، ثُمَّ صَلَّى وَلَمْ يَتَوَضَّأْ» [رواه البخاری: ۲۱٠].

۱۵٩- از میمونهلروایت است که گفت: پیامبر خدا جدر نزدش شانۀ [گوسفندی] را تناول نمودند، بعد از آن نماز خوانده و وضوء نساختند [۲۸۱].

[۲٧٩] وی سوید بن نعمان بن مالک خزرجی انصاری است، در غزوۀ احد و غزوات بعد از آن با پیامبر خدا جاشتراک داشت، از زندگی و تاریخ وفاتش جز اینکه همین حدیث را روایت کرده است، معلومات بیشتری بدست آورده نتوانستم، (أسد الغابه: ۲/۳۸۱). [۲۸٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) (صهباء): نام منطقه‌ای است که یک مرحله از خیبر فاصله دارد، و به طرف مدینۀ منوره واقع گردیده است. ۲) مضمضه کردن که شستن دهان باشد، بعد از طعام خوردن مستحب است. ۳) امام مسلمانان می‌تواند در حالات خاصی طعام را جمع کرده و برای همگان توزیع نماید. ۴) مهلب/از این حدیث اینطور استنباط نموده است که: امام می‌تواند محتکرین را امر کند تا طعامی را که در نزد خود دارند بیرون کنند، و برای مردم بفروش برسانند، و البته حکم احتکار و محتکرین در احادیث دیگری به طور صریح ذکر گردیده است. [۲۸۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) وضوء ساختن از خوردن طعامی که به آتش پخته شده باشد، لازم نیست، و این مذهب عامۀ علماء از آن جمله امام ابوحنیفه، و مالک، و شافعی، و اوزاعی، و ثوری وعدۀ دیگری از آن‌ها است، ولی عدۀ دیگری از صحابه و تابعیین از آن جمله عائشه و ابوهریره و انس و حسن بصری، و عمر بن عبدالعزیز بر این نظراند که از خوردن چیزی که به آتش پخته شود، وضوء لازم می‌شود، و دلیل‌شان این قول پیامبر خدا جاست که می‌فرمایند: «از آنچه که آتش آن را تغییر داده است، وضوء بسازید»، ولی جمهور علماء از این حدیث اینطور جواب می‌دهند که این حدیث منسوخ است، و دلیل نسخ آن حدیث جابرساست که می‌گوید: (آخر این دوکار – یعنی: آخر کار وضوء ساختن و وضوء نساختن از آنچه که به آتش پخته شده است – از پیامبر خدا جترک وضوء ساختن از خوردن چیزی بود که به آتش پخته شده بود). ۲) امام نووی/می‌گوید: اجماع علماء بر این قرار گرفته است که از خوردن چیزی که به آتش پخته شده باشد، وضوء لازم نمی‌شود)، و امام ابن حجر/در فتح الباری به نقل از مهلب می‌گوید که: در جاهلیت عادت بر این بود که به نظافت کمتر توجه داشتند، از این جهت مامور به این گشتند که از خوردن چیزی که به آتش پخته شده است، وضوء بسازند، ولی بعد از اینکه نظافت در اسلام مقرر گردید و انتشار یافت، روی تخفیف بر مسلمانان وضوء ساختن از چیزی که به آتش پخته شده است نسخ گردید.