٩- باب: الِاغْتِبَاطِ فِي العِلْمِ وَالحِكْمَةِ
باب [٩]: جواز رشک بردن در علم و حکمت
۶۶- عَنْ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مَسْعُودٍ سقَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «لاَ حَسَدَ إِلَّا فِي اثْنَتَيْنِ: رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَسُلِّطَ عَلَى هَلَكَتِهِ فِي الحَقِّ، وَرَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ الحِكْمَةَ فَهُوَ يَقْضِي بِهَا وَيُعَلِّمُهَا» [رواه البخاری: ٧۳].
۶۶- از عبدالله بن مسعودسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «رشک بردن، جز در دو چیز، در چیز دیگری روا نیست، [یکی]: در شخصی که خداوند برایش مال و دارائی داده است، و او را قادر ساخته است که آن مال را در راه خیر به مصرف برساند، [دومی]: کسی است که خداوند برایش حکمت ارزانی داشته است، و او با این حکمت، در بین مردم قضاوت میکند، و آن را [برای دیگران] میآموزد» [۱۵۵].
[۱۵۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) لفظ حدیث نبوی شریف(حسد) است، و مراد از حسد در اینجا به اتفاق علماء غبطه است، زیرا حسد را در دو حالت جواز داده است، حال آنکه از نگاه شرعی (حسد) در هیچ حالتی جواز ندارد، و فرق بین غبطه و حسد آن است که غبطه عبارت از آن است که شخص آرزو کند تا خدا برایش نعمتی بدهد که برای فلان شخص داده است، مثلا: شخص عالمی را میبیند، و آروز میکند که خداوند برایش مانند این شخص علم بدهد، و شخصی را میبیند که خداوند از راه حلال برایش مال و مکنتی داده است، و این شخص از خدا میخواهد تا برای او نیز مالی و منالی از راه حلال عطا فرماید، ولی (حسد) آن است که آرزوی زوال نعمت را از آن شخص دیگر داشته باشد، و آرزوی زوال نعمت از دیگران که همان حسد بردن باشد، از گناهان کبیره است. ۲) در سنن ابوداود از ابوهریرهسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «از حسد بردن بپرهیزید، زیرا (حسد) حسنات را طوری که میخورد که آتش هیزم را». ۳) حسد از نگاه تعلق گناه به آن بر سه نوع است، حسد حرام، حسد مباح، و حسد مستحب، حسد حرام آن است که انسان آرزوی زوال نعمت را از برادر مسلمان خود داشته باشد، و حسد مباح که همان (غبطه) باشد، عبارت از آن است که آرزو کند تا خداوند نعمت دنیوی را که برای دیگری داده است، برای او نیز بدهد، و حسد مستحب آن است که آرزو کند که خداوند همانطور که فلان شخص را به طاعت و عبادت رهنمون ساخته است، او را نیز رهنمون سازد. ۴) بعضی از علماء میگویند: آرزوی زوال نعمت از کافر و فاجری که نعمت را در راه فسق و فجور و معصیت به مصرف میرساند، روا است، و در حسد مذموم و حرام داخل نمیشود.