۴۶- باب: الشِّعْرِ فِي المَسْجِدِ
باب [۴۶]: شعر سرودن در مسجد
۲۸۵- عَنْ حَسَّانَ بْنَ ثَابِتٍ الأَنْصَارِيَّ س: أَنَّهُ يَسْتَشْهِدُ أَبَا هُرَيْرَةَ س: أَنْشُدُكَ اللَّهَ، هَلْ سَمِعْتَ النَّبِيَّ جيَقُولُ: «يَا حَسَّانُ، أَجِبْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج، اللَّهُمَّ أَيِّدْهُ بِرُوحِ القُدُسِ» قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ: نَعَمْ [رواه البخاری: ۴۵۳].
۲۸۵- از حسان بن ثابت انصاریس [۴۴٧]روایت است که وی از ابوهریرهسخواست تا برایش شهادت بدهد [و گفت]: تو را به خداوند سوگند میدهم که آیا از پیامبر خداجشنیدهای که فرمودند: «ای حسان! جواب کفاری را که با شعر خود پیامبر خدا جرا [هجو میکنند] بده، و خدایا! او را به واسطۀ جبرئیل÷مؤید بگردان»؟
ابوهریره گفت: بلی [شنیدم] [۴۴۸].
[۴۴٧] وی حسان بن ثابت ابن منذر انصاری شاعر پیامبر خدا جاست، پیامبر خدا جبرایش منبری میگذاشتند، و حسان بر بالای آن منبر مفاخر نبی کریم جبیان میکرد، وی به سن یکصد و بیست سالگی در سال پنجاه هجری وفات یافت، أسد الغابه (۲/۵-٧). [۴۴۸] از احکام متعلق به این حدیث آنکه: ۱) شعر گفتن اگر در بیان و تایید حق باشد، کار خوب و مرغوبی است، و آن شعری مکروه و یا حرام است که مشتمل بر حرام، مانند وصف زن و شراب، و خط و رخسار، و زلف و کاکل باشد، و ترغیب به کارهای بد، و یا هجو بیگناهان و امثال این چیزها باشد، در سنن ترمذی از عائشهلروایت است که گفت: پیامبر خدا جبرای حسان در مسجد منبری میگذاشتند، و وی بر بالای آن منبر بالا میشد، و کفار را هجو میکرد. ۲) سرودن شعر – با شروطی که ذکرش رفت – در مسجد روا است. ۳) کسی که برای خدا و دفاع از دین به کاری اقدام مینماید، مورد تأیید خداوندی قرار میگیرد. ۴) اگر کفار مسلمانان را هجو نمیکردند، و یا بد نمیگفتند، نباید به هجو و بد گفتن آنها اقدام نمود، زیرا شاید عکس العمل نشان داده و خدا و رسولش را دشنام بدهند، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖ﴾[الأنعام: ۱٠۸]، یعنی: کسانی که غیر خدا را میخوانند، دشنام ندهید مبادا آنها را روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام بدهند، بنابراین هجو کفار و بد گفتن آنها جز در وقت ضرورت، و در حالت معامله بالمثل در وقت دیگری جواز ندارد.