فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

۸- باب: مَا يَسْنر مِنَ العَوْرَةِ
باب [۸]: آنچه که از عورت باید پوشیده شود

۸- باب: مَا يَسْنر مِنَ العَوْرَةِ
باب [۸]: آنچه که از عورت باید پوشیده شود

۲۴٠- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ سأَنَّهُ قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ جعَنِ اشْتِمَالِ الصَّمَّاءِ، وَأَنْ يَحْتَبِيَ الرَّجُلُ فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ، لَيْسَ عَلَى فَرْجِهِ مِنْهُ شَيْءٌ» [رواه البخاری: ۳۶٧].

۲۴٠- از ابوسعید خدریسروایت است که گفت: پیامبر خدا جاز پیچیدن جامه به بدن به طوری که دست‌ها را از زیر آن بیرون کرده نتواند، و از احتباء نشستن به یک جامه به طوری که بر عورتش از آن جامه چیزی نباشد، نهی فرمودند [۳٩۱].

۲۴۱- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ سقَالَ: «نَهَى النَّبِيُّ جعَنْ بَيْعَتَيْنِ عَنِ اللِّمَاسِ وَالنِّبَاذِ، وَأَنْ يَشْتَمِلَ الصَّمَّاءَ، وَأَنْ يَحْتَبِيَ الرَّجُلُ فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ» [رواه البخاری: ۳۶۸].

۲۴۱- از ابوهریرهسروایت است که گفت: پیامبر خدا جاز این چیزها نهی فرمودند: از دو نوع خرید و فروش، [یعنی]: از (لماس) و (نباذ)، و از پیچیدن جامه به طوری که نتوان دست خود را از زیر آن برآورد، و از پوشیدن جامۀ که عورت از آن کشف گردد [۳٩۲].

۲۴۲- وعَنْه سقَالَ: بَعَثَنِي أَبُو بَكْرٍ فِي تِلْكَ الحَجَّةِ فِي مُؤَذِّنِينَ يَوْمَ النَّحْرِ، نُؤَذِّنُ بِمِنًى: أَنْ لاَ يَحُجَّ بَعْدَ العَامِ مُشْرِكٌ وَلاَ يَطُوفَ بِالْبَيْتِ عُرْيَانٌ. ثُمَّ أَرْدَفَ رَسُولُ اللَّهِ جعَلِيًّا، فَأَمَرَهُ أَنْ يُؤَذِّنَ بِبَرَاءَةٌ، قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ: فَأَذَّنَ مَعَنَا عَلِيٌّ فِي أَهْلِ مِنًى يَوْمَ النَّحْرِ: «لاَ يَحُجُّ بَعْدَ العَامِ مُشْرِكٌ وَلاَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ عُرْيَانٌ» [رواه البخاری: ۳۶٩].

۲۴۲- و از ابوهریرهسروایت است که گفت: ابوبکرسمرا همراه دو نفر دیگر در آن حجی که [امیر حج] بود [۳٩۳]، ماموریت داد تا در روز عید قربان، به (منی) اعلان نماییم که عبد از امسال مشرکی نباید به حج بیاید، و نباید کسی به خانه [کعبه] برهنه طواف نماید.

بعد از آن پیامبر خدا جعلیسرا فرستادند، و برایش امر کردند تا سورۀ (براءت) [از مشرکین را] اعلان نماید.

ابوهریرهسگفت که: علیسهمراه با ما در روز عید قربان برای مردمی که در (منی) بودند اعلان می‌کرد که: بعد از امسال نباید مشرکی به حج بیاید، و نباید کسی به خانۀ [کعبه] برهنه طواف نماید [۳٩۴].

[۳٩۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: در زمان پیامبر خدا ججامه‌های اکثر مردم دوخته شده نبود، بلکه جامۀ بود که مانند (پتو) آن را به اطراف جسم خود میپیچیدند، بعضی از مردم یک جامه داشتند که از قسمت بالانی جسم خود تا زانو را به آن می‌پوشاندند، و بعضی دو جامه داشتند، که یکی را به کمر خود می‌بستند، و دیگری را به شانه‌های خود می‌پیچیدند، و پیامبر خدا جبرای آن‌ها گفتند که نباید جامه را طوری به جسم خود به پیچند که نتوانند دست‌های خود را جهت انجام دادن کاری آزادانه حرکت دهند. ۲) صورت دیگر که از آن منع کردند نشستنی بود که روی سرین خود می‌نشستند و دست‌های خود را به ساق‌های پای خود می‌گرفتند، و یا آنکه یک پای خود را روی پای دیگر خود می‌انداختند، و در این حالت چون احتمال زیادی وجود داشت که عورت شخص نمایان گردد، لذا امر نمودند که اگر کسی به این حال می‌نشیند، چیزی از جامعۀ خود را روی عورت خود قرار دهد، ورنه از تشستن به این طریق خودداری نماید. [۳٩۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: در این حدیث نبوی شریف پیامبر خدا جاز دو نوع خرید و فروش منع نمودند: یکی لماس، و دیگری نباذ: ۱) (لماس): عبارت از آن بود که شخص به مجرد دست‌زدن به چیز مورد نظر، باید حتما آن را می‌خرید، و (نباذ) عبارت از آن بود که فروشنده مال را، و خریدار پول را به طرف جانب مقابل می‌انداخت، و بیع لازم می‌گردید، و برای هیچکدام اختیار رد آن نبود. ۲) نشستنی که عورت از آن ظاهر می‌گردد و پیامبر خدا جاز آن نهی کرده‌اند به این طریق است که شخص بر بالای سرین خود نشسته و یک پای خود را بر بالای پای دیگر خود بیندازد، به طور خلاصه: پوشیدن هر لباسی، و نشستن به هر طریقی که سبب نمایان شدن عورت گردد، روا نیست. [۳٩۳] در سال نهم هجری که سال پیش از (حجة الوداع) باشد، پیامبر خدا جابوبکرسرا امیر حج مقرر نمودند. [۳٩۴] از مسائل و احکام متعلق به این حدیث آنکه: ۱) بعد از آنکه پیامبر خدا جابوبکر صدیقسرا در سال نهم هجری امیر حج مقرر نمودند، ابتدای سورۀ (براءت) که متضمن براءت از مشرکین است، نازل گردید، کسانی برای پیامبر خداجگفتند که: این سوره را بفرستید که ابوبکرسبرای مردم در حج بخواند، پیامبر خدا جفرمودند: نه خیر، نباید کسی جز از اهل بیت من این کار را انجام دهد، و همان بود که علیسرا طلبیدند، و برایش گفتند: در روز عید قربان وقتی که مردم در (منی) جمع می‌شوند، ابتدای سورۀ براءت را برای آن‌ها بخوان، علیسبر شتر پیامبر خدا جکه به نام (عضباء) یاد می‌شد، سوار شد و راه سفر را در پیش گرفت، در منطقۀ (ذو الحلیفه) که تقریبا در ده کیلو متری مدینۀ منوره واقع است، به ابوبکرسرسید، ابوبکرساز وی پرسید: مگر پیامبر خدا جتو را امیر حج مقرر نموده‌اند؟ گفت: نه، بلکه مرا فرستاده‌اند تا اول سورۀ (براءت) را برای مشرکین بخوانم، ابوبکرساز وی پرسید: به صفت امیر و یا به صفت مامور؟ گفت به صفت مامور. ۲) اینکه پیامبر خدا جعلیسرا به این کار انتخاب نمودند سببش آن بود که سورۀ (براءت) متضمن نقض عهدی بود که پیامبر خدا جبا مشرکین بسته بودند، و عادت عرب‌ها آن بود که عهد را یا باید خود شخصی که عهد بسته است نقض نماید، و یا یکی از افراد خانواده‌اش. ۳) از جملۀ قوانینی که عرب‌ها در جاهلیت وضع کرده بودند یکی آن بود که اگر کسی به طواف خانۀ معظمه می‌آید، باید با لباس نو طواف نماید، و اگر لباس نوی در اختیار ندارد، باید برهنه طواف نماید، و زن‌ها از این کار مستثنی نبودند، و یکی از زن‌های که برهنه طواف می‌کرد، شعری سرود و در آن گفت که: (امروز روزی است که همۀ آن و یا چیزی از آن نمایان خواهد شد)، و در پهلوی اعلان براءت از مشرکین – بناء به امر پیامبر خدا ج– علی و ابوهریرهباین را هم اعلان کردند که: نباید بعد از این کسی برهنه به خانۀ کعبه طواف نماید.