۳۱- باب: اسْتِعْمَالِ فَضْلِ وَضُوءِ النَّاسِ
باب [۳۱]: استعمال آبی که از وضوی مردم باقی میماند
۱۴۴- عَنْ أَبي جُحَيْفَةَ سقَالَ: خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ جبِالهَاجِرَةِ، فَأُتِيَ بِوَضُوءٍ فَتَوَضَّأَ، فَجَعَلَ النَّاسُ يَأْخُذُونَ مِنْ فَضْلِ وَضُوئِهِ فَيَتَمَسَّحُونَ بِهِ، فَصَلَّى النَّبِيُّ جالظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ، وَالعَصْرَ رَكْعَتَيْنِ، وَبَيْنَ يَدَيْهِ عَنَزَةٌ [رواه الخاری: ۱۸٧].
۱۴۴- از ابوجحیفهس [۲۶۳]روایت است که گفت: پیامبر خدا ج[در سفری] در گرمی نیم روز، نزد ما آمدند، و برایشان آبی برای وضوء تهیه گردید، ازان آب وضوء ساختند، مردم از آبی که از وضوی [پیامبر خدا ج]زیاد آمده بود، میگرفتند، و به سر و روی خود میمالیدند.
پیامبر خدا جنماز پیشین را دو رکعت و نماز عصر را دو رکعت، اداء نودند، و در این وقت در پیش رویشان عصای نیزهداری نصب شده بود [۲۶۴].
۱۴۵- عَنْ السَّائِبَ بْنَ يَزِيدَ سقَال: ذَهَبَتْ بِي خَالَتِي إِلَى النَّبِيِّ جفَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ ابْنَ أُخْتِي وَجِعٌ «فَمَسَحَ رَأْسِي وَدَعَا لِي بِالْبَرَكَةِ، ثُمَّ تَوَضَّأَ، فَشَرِبْتُ مِنْ وَضُوئِهِ، فَقُمْتُ خَلْفَ ظَهْرِهِ، فَنَظَرْتُ إِلَى خَاتَمِ النُّبُوَّةِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ، مِثْلَ زِرِّ الحَجَلَةِ» [رواه البخاری: ۱٩٠].
۱۴۵- از سائب بن یزیدس [۲۶۵]روایت است که گفت: مرا خالهام نزد پیامبر خدا جبرد و گفت: یا رسول الله! خواهرزادهام مریض است، [آن حضرت ج]دست خود را بر سرم کشیده و برای من دعای برکت نمودند، بعد از آن وضوء ساختند، و من از آب وضویشان نوشیدم، بعد از آن عقب سرشان ایستادم و به خاتم نبوت که بین دو شانه آن حضرت جبه شکل بیضه کبکی بود، نظر کردم [۲۶۶].
[۲۶۳] وی وهب بن عبدالله سوائی است، در هنگام وفات نبی کریم جأبو جحیفه هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، و با اینهم احادیثی را از ایشان روایت کرده است، در زمان خلافت علی بن ابی طالب مسؤول بیت المال در کوفه بود، در شبانه روزی فقط یکبار نان میخورد، و خود را سیر هم نمیکرد، و در سال هفتاد و دو هجری در کوفه و یا در بصره وفات یافت، أسد الغابه (۵/۱۵٧). [۲۶۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) نبی کریم جاز ظرف آب طوری وضوء میساختند که آب را با دست خود برمیداشتند، و وضوء میساختند، و به این طریق آبی که از وضویشان زیاد میآمد، به دستشان تماس کرده بود، و از این سبب مردم آن را به سر و روی خود مالیده و به آن تبرک میجستند. ۲) نماز فرض چهار رکعتی در سفر، قصر گردیده و دو رکعت خوانده میشود. ۳) شخصی که در صحراء نماز میخواند، مستحب است که: نیزه و یا عصا و یا چوبی را در وقت نماز خواندن، پیش روی خود قرار دهد. [۲۶۵] وی از صغار صحابه است، در سال دوم هجری متولد شد، و در حجة الوداع با پدرش به سن هفت سالگی به حج رفت، و در وقت بازگشتن نبی کریم از غزوۀ تبوک با اطفال دیگر در ثنیة الوداع به استقبال ایشان رفت، و در سال نود و یک هجری به سن هشتاد و نه سالگی وفات نمود، امام بخاری/از وی شش حدیث روایت کرده است، فتح المبدی (۱/۲۳۸). [۲۶۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در حدیث لفظ (حجله) آمده است، و حجله به دو معنی میآید، یکی: پردۀ اتاقی که برای عروس آراسته میشود، و (زر حجله) به این معنی: عبارت از دکمههایی است که در روی این پردۀها آویزان میکردند، و معنی دومی (حجله) کبک است، و کبک همان پرندۀ معروف است، و (زر حجله): به این معنی: بیضۀ کبک است، و در ترجمه همین معنی دومی اختیار گردیده است. ۲) (مهر نبوت) همانطوری که در این حدیث و در احادیث دیگری آمده است، قطعه گوشت برآمدۀ در بین دو شانۀ پیامبر خدا جبود که بر روی آن، خالهای کوچک سرخی دیده میشد، و این قطعه گوشت را به نام (خاتَم) نبوت، یعنی: مهر نبوت، و به نام (خاتِم) نبوت یعنی: ختم کننده نبوت یاد میکنند، و مهر نبوت از آن جهت مینامند که علامۀ بر نبوت و پیامبری آن حضرت جمیباشد، و (خاتِم) نبوت، یعنی: ختم کننده نبوت از آن جهت میگویند که نبوت به آن حضرت ختم گردیده و پیامبر دیگری بعد از ایشان مبعوث نمیگردد.