۳- باب: طَرْحِ الإِمَامِ المَسْأَلَةَ عَلَى أَصْحَابِهِ لِيَخْتَبرَ مَا عِنْدَهُمْ مِنَ العِلْمِ
باب [۳]: امتحان نمودن استاد شاگردانش را
۵۶- عَنِ ابْنِ عُمَرَ بقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ مِنَ الشَّجَرِ شَجَرَةً لاَ يَسْقُطُ وَرَقُهَا، وَإِنَّهَا مَثَلُ المُسْلِمِ، فَحَدِّثُونِي مَا هِيَ» فَوَقَعَ النَّاسُ فِي شَجَرِ البَوَادِي قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: وَوَقَعَ فِي نَفْسِي أَنَّهَا النَّخْلَةُ، فَاسْتَحْيَيْتُ، ثُمَّ قَالُوا: حَدِّثْنَا مَا هِيَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: «هِيَ النَّخْلَةُ» [رواه البخاری: ۶۱].
۵۶- از ابن عمربروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «از جملۀ درختها درختی است که برگهایش نمیریزد، و این چیز صفت مسلمان است، برایم بگویید که این کدام درخت است»؟
مردمان درختهای دشت و صحرا را به ذهن خود میآوردند.
عبدالله [بن عمرب]میگوید: من فکر کردم که شاید این درخت، درخت خرما باشد، ولی شرم کردم که چیزی بگویم.
مردم گفتند: یا رسول الله! شما برای ما بگویید که این کدام درخت است؟
فرمودند: «این درخت خرما است» [۱۴۲].
[۱۴۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) سبب شرم عبدالله بن عمرباین بود که: در آن مجلس بزرگان صحابه، مانند ابوبکر و عمربو امثال اینها نشسته بودند، و چون در این وقت ابن عمربخورد سال بود، لذا شرم کرد که در مقابل آنها که سکوت کردهاند و چیزی نمیگویند، چیزی بگوید و ابراز نظر نماید. ۲) همچنانی که درخت خرما در مقابل تقلبات حوادث از گرمی و سردی مقاومت نموده و برگش نمیریزد، شخص مسلمان نیز از وقائع ناگوار شکست نخورده و نمیهراسد، و به ادای مسئولیت خود که عبادت خالق و خدمت به خلق الله و دعوت به کار خیر، و انجام وظائف دنیوی باشد، ادامه میدهد.