فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

۵- باب: قَوْلِ النَّبِيِّ ج: رُبَّ مُبَلَّغٍ أَوْعَى مِنْ سَامِعٍ
باب [۵]: این گفته پیامبر خدا جکه: بسا تبلیغ شدۀ که از شنونده فهمیده‌تر است

۵- باب: قَوْلِ النَّبِيِّ ج: رُبَّ مُبَلَّغٍ أَوْعَى مِنْ سَامِعٍ
باب [۵]: این گفته پیامبر خدا جکه: بسا تبلیغ شدۀ که از شنونده فهمیده‌تر است

۶۱- عَنْ أَبِي بَكْرَةَ س: قَعَدَ عليه السَّلامُ عَلَى بَعِيرِهِ، وَأَمْسَكَ إِنْسَانٌ بِخِطَامِهِ - أَوْ بِزِمَامِهِ - ثُمَّ قَالَ: «أَيُّ يَوْمٍ هَذَا»، فَسَكَتْنَا حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُسَمِّيهِ سِوَى اسْمِهِ، قَالَ: «أَلَيْسَ يَوْمَ النَّحْرِ» قُلْنَا: بَلَى، قَالَ: «فَأَيُّ شَهْرٍ هَذَا» فَسَكَتْنَا حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُسَمِّيهِ بِغَيْرِ اسْمِهِ، فَقَالَ: «أَلَيْسَ بِذِي الحِجَّةِ» قُلْنَا: بَلَى، قَالَ: «فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ، وَأَمْوَالَكُمْ، وَأَعْرَاضَكُمْ، بَيْنَكُمْ حَرَامٌ، كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا، فِي شَهْرِكُمْ هَذَا، فِي بَلَدِكُمْ هَذَا، لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الغَائِبَ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ عَسَى أَنْ يُبَلِّغَ مَنْ هُوَ أَوْعَى لَهُ مِنْهُ» [رواه البخاری: ۶٧].

۶۱- از ابوبکرهسروایت است که پیامبر خدا جبر شتر خود نشستند [۱۴۸]، شخصی مهار آن شتر را گرفت، بعد از آن فرمودند: «امروز کدام روز است»؟

همگی خاموش شدیم، تا جای که گمان کردیم که شاید امروز را به نام دیگری به غیر از نام خودش یاد کنند.

فرمودند: «آیا روز عید قربان نیست»؟

گفتیم: بلی هست.

فرمودند: «این کدام ماه است»؟

همگی خاموش شدیم و گمان کردیم که شاید این ماه را به نام دیگری غیر از نام خودش یاد کنند.

فرمودند: «آیا ماه ذوالحجه نیست»؟

گفتیم: بلی هست.

فرمودند: «یقینا خون‌های شما، و اموال شما، و نوامیس شما، مانند حرمت امروز شما، مانند حرمت این ماه شما، مانند حرمت این شهر شما [که شهر مکۀ مکرمه باشد]، بر شما حرام است، و کسی که اینجا حاضر است، [این خبر را] برای کسی که حاضر نیست برساند، چون شخص حاضر شاید این سخن را برای کسی برساند که او این سخن را از کسی که آن را شنیده است بهتر بفهمد» [۱۴٩].

[۱۴۸] این واقعه در حجة الوداع و در روز اول عید قربان و در منطقۀ (منی) واقع گردید، و چون در این وقت می‌خواستند برای مردم خطبه بدهند، لذا برای آنکه همگان صدای‌شان را بشنوند، بر بالای شتر نشستند. [۱۴٩] از احکام مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) اینکه پیامبر خدا جحرمت خون و حرمت مال، و حرمت ناموس را به حرمت روز عید قربان، و حرمت ماه عید، و حرمت شهر مکه تشبیه نموده‌اند، سببشش این است که این زمان و این مکان در نزد مردم عرب دارای احترام خاص خود بود، تا جایی که به هیچ وجه حاضر نبودند که حرمت این زمان و این مکان را نقض نمایند، و با وجود آنکه همیشه به جنگ و جدال و چور و چپاول می‌پرداختند، ولی در این روز و در این ماه، و در این مکان از این کارها کاملا خودداری می‌نمودند، بنابراین باید مسلمانان بنا به توصیه جدی پیامبر خود، و بنابراین که این امور سه گانه در قوانین بین المللی و در نزد همۀ جهانیان از بالاترین حقوق بشری شناخته شده است، با کمال دقت این دستورات نبوی را محترم بشمارند، و به جان کسی، و مال کسی، و ناموس و شرف کسی تعدی و تجاوز ننمایند. ۲) عالم باید علمی را که آخوخته است، برای دیگران تعلیم بدهد. ۳) عالم باید محرمات دین را به صورت هرچه شدیدتر برای مردم گوشزد نماید. ۳) روایت حدیث برای کسی که معنی آن را نمی‌داند، روا است، چنان‌چه کسانی که این حدیث برای آن‌ها می‌رسد، قبول کردن آن حدیث از زبان چنین شخصی – در صورتی که دیگر شروط روایت حدیث در وی موجود باشد – بر آن‌ها واجب است.