۶٠- باب: تَشْبِيكِ الأَصَابِعِ فِي المَسْجِدِ وَغَيْرِهِ
باب [۶٠]: داخل کردن انگشتان در یکدیگر در مسجد و در غیر مسجد
۳٠٠- عَنْ أَبِي مُوسَى س: عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «إِنَّ المُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا» وَشَبَّكَ أَصَابِعَهُ [رواه البخاری: ۴۸۱].
۳٠٠- از ابوموسیس، از پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «مسلمان با مسلمان دیگر مانند ساختمانی است که یک قسمت آن، قسمت دیگر آن را محکم نگه میدارد».
و در این وقت [برای تمثیل]، انگشتان خود را داخل یکدیگر کردند [۴۶٧].
۳٠۱- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س– قَالَ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ جإِحْدَى صَلاَتَيِ العَشِيِّ فَصَلَّى بِنَا رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ سَلَّمَ، فَقَامَ إِلَى خَشَبَةٍ مَعْرُوضَةٍ فِي المَسْجِدِ، فَاتَّكَأَ عَلَيْهَا كَأَنَّهُ غَضْبَانُ، وَوَضَعَ يَدَهُ اليُمْنَى عَلَى اليُسْرَى، وَشَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ، وَوَضَعَ خَدَّهُ الأَيْمَنَ عَلَى ظَهْرِ كَفِّهِ اليُسْرَى، وَخَرَجَتِ السَّرَعَانُ مِنْ أَبْوَابِ المَسْجِدِ، فَقَالُوا: قَصُرَتِ الصَّلاَةُ؟ وَفِي القَوْمِ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ، فَهَابَا أَنْ يُكَلِّمَاهُ، وَفِي القَوْمِ رَجُلٌ فِي يَدَيْهِ طُولٌ، يُقَالُ لَهُ: ذُو اليَدَيْنِ، قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَسِيتَ أَمْ قَصُرَتِ الصَّلاَةُ؟ قَالَ: «لَمْ أَنْسَ وَلَمْ تُقْصَرْ» فَقَالَ: «أَكَمَا يَقُولُ ذُو اليَدَيْنِ» فَقَالُوا: نَعَمْ، فَتَقَدَّمَ فَصَلَّى مَا تَرَكَ، ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ كَبَّرَ وَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَكَبَّرَ، ثُمَّ كَبَّرَ وَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَكَبَّرَ، ثُمَّ سَلَّمَ [رواه البخاری: ۴۸۲].
۳٠۱- از ابوهریرهسروایت است که گفت: پیامبر خدا جبرای ما یکی از دو نماز ظهر و عصر را، دو رکعت خوانده و سلام دادند [۴۶۸].
بعد از آن برخاسته و خود را به چوب بزرگی که در گوشۀ مسجد افتاده بود، به طوری که گویا در حال غضب هستند، تکیه دادند، و دست راست خود را بر بالای دست چپ گذاشتند، و میان انگشتان خود تشبیک نموده [۴۶٩]، و رخسار راست خود را به پشت دست چپ خود نهادند، و مردمی که شتاب داشتند از درهای مسجد برآمدند و گفتند که: نماز کوتاه شده است.
و در بین مردم ابوبکر و عمربوجود داشتند، و از اینکه با پیامبر خدا جسخنی بزنند، ترسیدند.
و در بین اشخاصی که آنجا بودند، کسی بود که دستهایش دراز بود و برایش (ذوالیدین) میگفتند.
[آن شخص] گفت: یا رسول الله! فراموش کردید؟ یا نماز کوتاه شده است؟
فرمودند: «نه فراموش کردم، و نه نماز کوتاه شده است»، و [برای مردم] گفتند: «آیا قضیه همچنان است که ذو الیدین میگوید»؟
گفتند: بلی!
و همان بود که پیش شدند و آنچه را که ترک کرده بودند، کامل کردند، بعد از آن سلام دادند، و بعد از سلام دادن تکبیر گفتند، و مانند سجدۀ عادی و یا درازتر از آن، سجده نمودند، بعد از آن سرخود را بلند نموده و تکبیر گفتند، و باز تکبیر گفته و مثل اول و یا درازتر از آن، سجده نمودند، بعد از آن، سرخود را بالا نموده و تکبیر گفتند، و بعد از آن سلام دادند [۴٧٠].
[۴۶٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: چون پیامبر خدا جمردم را به همکاری و همدستی و تعاون با یکدیگر دعوت نمودند، این دعوت خویش را به عمل حسی و ظاهری برای آنها تمثیل نموده و گویا برای آنها گفتند: همانطوری که انگشتان اگر با یکدیگر یکجا میشوند، سبب آن میشود که قوت آنها بیشتر شود، به همان طریق، اگر مسلمانها باهم همدستی میکنند، این همدستی آنها سبب آن میشود که دارای قوت و حیثیت بیشتری و بهتری شوند، و بالمقابل اگر متشتت و متفرق میگردند، از قدرت و حیثیت و توان آنها میکاهد. [۴۶۸] راوی حدیث متیقن نبوده و خوب به خاطر نداشته است که این نماز چهار رکعتی را که دو رکعت خوانده بودند، نماز پیشین بوده است، و یا نماز عصر، ولی با مراعات امانت آنچه را که به خاطر داشته است، بدون کم و کاست روایت کرده است، پس آنچه که یقین است این است که این نماز، یکی از این دو نماز بوده است، و اینکه کدام یک از این دو نماز بوده است، معلوم نیست. [۴۶٩] تشبیک انگشتان عبارت از آن است که: انگشتان یک دست را داخل انگشتان دست دیگر بنماید. [۴٧٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) ظاهر حدیث دلالت بر این دارد که اگر کسی سهو کرد، و از جای خود برخاست، و رفت، و باز بیادش آمد، برایش روا است که برگردد، و نمازش را کامل نموده و سجدۀ سهو انجام دهد، ولی نظر به این حدیث و احادیث دیگری که در این مورد آمده است، علماء در این مسأله نظریات مختلفی ابراز داشتهاند، امام مالک/میگوید: کسی که در چنین موقفی قرار میگیرد، تا وقتی که وضویش نقض نشده است، هر وقت که بیادش آمد، میتواند باقیماندۀ نمازش را کامل نموده و سجدۀ سهو انجام دهد، امام شافعی/میگوید: کسی که بعد از سلام دادن از جایش حرکت کند، نمازش باطل میشود، و باید نمازش را از سربخواند، امام ابوحنیفه/میگوید: اگر بعد از خواندن دو رکعت سلام داد، در صورتی که بعد از سلام دادن رویش از قبله منحرف نشده باشد، و سخن نزده باشد، میتواند باقیماندۀ نماز خود را کامل نماید، و سجدۀ سهو انجام دهد، ولی اگر رویش از قبله منحرف شد، در صورتی که هنوز در مسجد باشد، بازهم برایش روا است که نماز خود را کامل نماید، ولی اگر از مسجد خارج شده بود، نمازش فاسد گردیده و کامل کردن نماز برایش جواز ندارد. ۲) اگر کسی به گمان آنکه نمازش کامل شده است، سخن زد، در نزد جمهور علماء نمازش فاسد نمیشود، ولی امام ابوحنیفه و یاران وی، و ثوری رحمهم الله میگویند که: سخن زدن سبب فساد نماز میگردد، خواه به قصد باشد، و خواه به سهو. ۳) اگر کسی کاری را انجام داد و فراموش کرد که آن کار را انجام داده است، و به این اساس گفت که: من آن را انجام ندادهام، دروغگوی گفته نمیشود. ۴) ملقب ساختن شخص به لقب به دو شرط جواز دارد: شرط اول آنکه: این لقب سبب توهین برای آن شخص نشود، و شرط دوم آنکه: از این لقب بد آن شخص نیاید، و اگر یکی از این دو شرط فوت گردید، ملقب ساختن شخص به چنین لقبی جواز ندارد.