فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد اول

فهرست کتاب

۵۱- باب: أَبْوَالِ الإِبِلِ وَالدَّوَابِّ وَالغَنَمِ وَمَرَابِضِهَا
باب [۵۱]: حکم بول شتر، گوسفند، و چارپایان دیگر

۵۱- باب: أَبْوَالِ الإِبِلِ وَالدَّوَابِّ وَالغَنَمِ وَمَرَابِضِهَا
باب [۵۱]: حکم بول شتر، گوسفند، و چارپایان دیگر

۱٧۳- عَنْ أَنَسِ سقَالَ: قَدِمَ نَاسٌ مِنْ عُكْلٍ أَوْ عُرَيْنَةَ، فَاجْتَوَوْا المَدِينَةَ «فَأَمَرَهُمُ النَّبِيُّ ج، بِلِقَاحٍ، وَأَنْ يَشْرَبُوا مِنْ أَبْوَالِهَا وَأَلْبَانِهَا» فَانْطَلَقُوا، فَلَمَّا صَحُّوا، قَتَلُوا رَاعِيَ النَّبِيِّ ج، وَاسْتَاقُوا النَّعَمَ، فَجَاءَ الخَبَرُ فِي أَوَّلِ النَّهَارِ، فَبَعَثَ فِي آثَارِهِمْ، فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ جِيءَ بِهِمْ، «فَأَمَرَ فَقَطَعَ أَيْدِيَهُمْ وَأَرْجُلَهُمْ، وَسُمِرَتْ أَعْيُنُهُمْ، وَأُلْقُوا فِي الحَرَّةِ، يَسْتَسْقُونَ فَلاَ يُسْقَوْنَ» [رواه البخاری: ۲۳۳].

۱٧۳- از انسسروایت است که گفت: مردمی از قبیلۀ (عکل) یا (عرینه) [به مدینۀ منوره] آمدند، آب و هوای مدینه برای آن‌ها سازگار نیامد، پیامبر خدا جآن‌ها را امر کردند، تا به چراگاه شترها بروند، و از بول و شیر آن‌ها بیاشامند.

آن‌ها در آنجا رفتند، و چون صحت یافتند، ساربان پیامبر خدا جرا کشتند، و حیواناتی را که آنجا بود، رانده و با خود بردند، این خبر در ابتدای همان روز [به مدینۀ منوره] رسید، پیامبر خدا جبه تعقیب آن‌ها فرستادند.

هنگامی که آفتاب بلند شده بود، آن‌ها را آوردند، و [پیامبر خدا ج]امر کردند، و دست‌ها و پاهای آن‌ها را بریدند، و به چشم‌های آن‌ها میل کشیده شد، و به آفتاب انداخته شدند، آن‌ها طلب آب می‌کردند، و برای آن‌ها آب داده نمی‌شد [۲٩٧].

۱٧۴- وعَنْهُ سقَالَ: «كَانَ النَّبِيُّ جيُصَلِّي، قَبْلَ أَنْ يُبْنَى المَسْجِدُ، فِي مَرَابِضِ الغَنَمِ» [رواه البخاری: ۲۳۴].

۱٧۴- و از انسسروایت است که گفت: پیامبر خدا ج– پیش از آنکه مسجد بنا شود – در خوابگاه گوسفندان، نماز می‌خواندند [۲٩۸].

[۲٩٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) آن جنایتکاران ساربان پیامبر خدا جرا به این شکل کشتند که: دست و پای او را بریدند، به چشم‌ها و دهانش خار داخل کردند، و او را تا وقت مردنش به همان همان حالت گذاشتند. ۲) امام مالک وعدۀ دیگری از علماء با استناد به این حدیث گفته‌اند که بول شتر، و بول هر حیوان حلال گوشت دیگری حلال است، ولی جمهور علماء می‌گویند که: بول هر حیوانی چه حلال گوشت باشد، و چه حرام گوشت حرام است، و از حدیث عرنیین چنین جواب می‌دهند که: امر به آشامیدن بول شتر روی ضرورت بود، چنان‌چه پوشیدن ابریشم، برای مردها، و خوردن گوشت خوک جهت سد رمق روی ضرورت حلال است. ۲) معالجه از مریضی جواز دارد. ۳) حرابت همانطوری که در آبادانی تحقق می‌یابد، در صحرا نیز تحقق می‌یابد. ۴) مرتدی که به حرابت دست بزند، کشتن آن بدون طلب توبه از وی روا است. [۲٩۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: بعضی از علماء از این حدیث اینطور استنباط کرده‌اند که بول و پشکل گوسفند و شتر پاک است، زیرا کسی که در چنین جایی نماز می‌خواند، حتما چیزی از بول و پشکل این حیوانات به وی تماس می‌کند، و اگر این چیزها پاک نمی‌بود، در آنجا نماز نمی‌خواندند، ولی کسانی که بول و پشکل شتر و گوسفند را پاک نمی‌دانند می‌گویند که شاید آن‌ها در آنجا بر روی چیزی مثلا: حصیر و یا فرشی نماز می‌خواندند. و نظر راقم این است که گرچه این احتمال وجیه است، ولی احتمال دیگری نیز وجود دارد، و آن این است که در جای که نماز می‌خواندند، شاید در سابق خوابگاه گوسفندان بوده باشد، ولی بعد از اینکه آن مکان را برای نماز خواندن تعیین نمودند، آن را پاک نموده، و آنچه را که منافی نماز بوده است، از آنجا دور کرده باشند، و اینکه هنوز به نام خوابگاه گوسفند از آنجا یاد شده است، به اساس حالت اولی آن بوده است، نه به اساس فعلی آن، والله تعالی أعلم.