۶- باب: الصَّلاَةِ فِي الجُبَّةِ الشَّامِيَّةِ
باب [۶]: نماز خواندن در قبای شامی
۲۳۸- عَنْ مُغِيرَةَ بْنِ شُعْبَةَ سقَالَ: كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ جفِي سَفَرٍ، فَقَالَ: «يَا مُغِيرَةُ خُذِ الإِدَاوَةَ»، فَأَخَذْتُهَا، فَانْطَلَقَ رَسُولُ اللَّهِ جحَتَّى تَوَارَى عَنِّي، فَقَضَى حَاجَتَهُ، وَعَلَيْهِ جُبَّةٌ شَأْمِيَّةٌ، فَذَهَبَ لِيُخْرِجَ يَدَهُ مِنْ كُمِّهَا فَضَاقَتْ، فَأَخْرَجَ يَدَهُ مِنْ أَسْفَلِهَا، فَصَبَبْتُ عَلَيْهِ، فَتَوَضَّأَ وُضُوءَهُ لِلصَّلاَةِ، وَمَسَحَ عَلَى خُفَّيْهِ، ثُمَّ صَلَّى [رواه البخاری: ۳۶۳].
۲۳۸- از مغیره بن شعبهسروایت است که گفت: در یکی از سفرها با پیامبر خداجبودم.
فرمودند: «مغیره! این ظرف را با خود بگیر».
آن ظرف را با خود گرفتم، و پیامبر خدا جرفتند تا آنکه از من پنهان شدند، [در آنجا] قضای حاجت نمودند، و در این وقت قبای شامیی را پوشیده بودند، [در وقت وضوء ساختن] میخواستند دست خود را از آستین آن بیرون کنند، تنگی کرد، از این جهت دست خود را از قسمت پایینی آن بیرون کردند، من برایشان آب ریختم، و ایشان برای نماز خواندن وضوء ساختند، بر موزههای خود مسح نمودند، و بعد از آن نماز خواندند [۳۸٩].
[۳۸٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از ظرفی که پیامبر خدا جاز مغیرهسخواستند تا آن را با خود بگیرد، ظرفی بود که از آن وضوء میساختند. ۲) نمازخواندن با جامه و لباسی که غیر مسلمانان ساخته باشند جواز دارد، مگر آنکه نجس بودن آن به طور یقین ثابت شود، زیرا در این وقت سرزمین شام تحت تسلط غیر مسلمانان بود، و جامۀ را که پیامبر خدا جپوشیده بودند ساختۀ دست آنها بود، و اینکه پیامبر خدا جآن جامه را پیش از پوشیدن شسته باشند، ثابت نشده است، و اصل عدم شستن است، پس به همان حکم خود باقی میماند. ۳) طوری که قبلا هم گفتیم، روا است که شخص در وضوء ساختن خود از شخص دیگری کمک بگیرد، یعنی: از کسی بخواهد که برایش آب بریزد، و او وضوء بسازد، و با قیاس به این میتوان گفت که در این عصر و زمان روا است که آب از ظرفی بریزد، و انسان به آن وضوء بسازد.