فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد ششم

فهرست کتاب

۱۳- باب: مَنْ قالَ: لاَ نِكَاحِ إِلاَّ بِوَلِيٍّ
باب [۱۳]: کسی که می‌گوید بدون ولی، نکاحی نیست

۱۳- باب: مَنْ قالَ: لاَ نِكَاحِ إِلاَّ بِوَلِيٍّ
باب [۱۳]: کسی که می‌گوید بدون ولی، نکاحی نیست

۱۸۴٧- عَنْ مَعْقِلُ بْنُ يَسَارٍ سقَالَ: زَوَّجْتُ أُخْتًا لِي مِنْ رَجُلٍ فَطَلَّقَهَا، حَتَّى إِذَا انْقَضَتْ عِدَّتُهَا جَاءَ يَخْطُبُهَا، فَقُلْتُ لَهُ: زَوَّجْتُكَ وَفَرَشْتُكَ وَأَكْرَمْتُكَ، فَطَلَّقْتَهَا، ثُمَّ جِئْتَ تَخْطُبُهَا، لاَ وَاللَّهِ لاَ تَعُودُ إِلَيْكَ أَبَدًا، وَكَانَ رَجُلًا لاَ بَأْسَ بِهِ، وَكَانَتِ المَرْأَةُ تُرِيدُ أَنْ تَرْجِعَ إِلَيْهِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الآيَةَ: ﴿فَلَا تَعۡضُلُوهُنَّفَقُلْتُ: الآنَ أَفْعَلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «فَزَوَّجَهَا إِيَّاهُ» [رواه البخاری: ۵۱۳٠].

۱۸۴٧- از معقل بن بسارس [۲۱]روایت است که گفت: خواهرم را برای شخصی به نکاح دادم، و آن شخص او را طلاق داد، چون عده‌اش به نهایت رسید، آمد و از وی خواستگاری نمود.

برایش گفتم: [خواهرم را] برایت به نکاح دادم، و او را همسرت ساختم، و برایت احترام نمودم، ولی تو او را طلاق دادی و اکنون دو باره آمده‌ای و از وی خواستگاری می‌کنی، به خداوند سوگند است که دیگر نزدت برنخواهد گشت.

و او شخص بدی نبود و خواهرم می‌خواست که دوباره با او ازدواج نماید، و این آیۀ مبارکه نازل گردید که: «زن‌ها را از ازادواج کردن با شوهران آن‌ها منع نکنید».

گفتم: یا رسول الله! اکنون [خواهرم را] برایش به نکاح می‌دهم، - راوی می‌گوید – و همان بود که خواهر خود را برایش به نکاح داد [۲۲].

[۲۱] وی معقل بن یسار بن عبدالله مزنی است، با پیامبر خدا جبیعت کرده بود که از میدان جنگ نگریزد، در بصره سکنی گزین گردید، روایت است که در مریضی‌اش عبیدالله بن زیاد به عیادتش رفت، معقل برایش گفت: برایت حدیثی روایت می‌کنم، و اگر می‌دانستم که زنده می‌مانم، این حدیث را روایت نمی‌کردم، از پیامبر خدا جشنیدم که فرمودند: «هیچکس نیست که خداوند او را سرپرست مردمی قرار دهد، و او در حالی بمیرد که به رعیت خود غش کرده است، مگر آنکه خداوند بهشت را بر وی حرام می‌گرداند»، در ایام خلافت معاویه و یا یزید بن معاویه وفات یافت، (أسد الغابه: ۴/۳٩٩). [۲۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: اکثر علماء با استناد بر ظاهر این حدیث گفته‌اند که: نکاح زن بدون موافقت ولی آن صحت پیدا نمی‌کند، ولی امام ابو حنیفه/می‌گوید: زن می‌تواند بدون اجازۀ ولی خود، اصالتا و یا به واستطۀ وکیل خود، ازدواج نماید، و حدیث آتی آشاره به تائید مذهب ابو حنیفه/دارد، والبته برای هریک از طرفین دلائل نقلی و عقلی بسیار دیگری نیز وجود دارد که در کتب فقه، و شروح حدیث به تفصیل مذکور است.