۲٩- باب: الحَيَاءِ
باب [۲٩]: حیا
۲٠۴۳- عَنْ عِمْرَانَ بْنَ حُصَيْنٍ سقَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «الحَيَاءُ لاَ يَأْتِي إِلَّا بِخَيْرٍ» [رواه البخاری: ۶۱۱٧].
۲٠۴۳- از عِمْران بن حُصیْنسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «حیا ثمرۀ جز خیر و نیکویی ندارد» [۱٩۱].
[۱٩۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) طبرانی از قره بن ایاس روایت میکند که گفت: کسی از پیامبر خدا جپرسید: آیا حیا از جملۀ دین است؟ فرمودند: «بلکه حیا عبارت از تمام دین است». ۲) حیا بر دو قسم است، حیاء مشروع، و حیاء نا مشروع: أ) حیاء مشروع: حیاء مشروع آن است که سبب ادای واجبات و ترک منکرات گردد، چه این حیا از خدا باشد، و چه از بندگان خدا، زیرا شخص (با حیاء) در حالی که خدا را ناظر و حاضر بر احوال خود میداند، از وی میشرمد که فرائضش را ترک کند، و یا مرتکب منهیاتش گردد، چنانچه این شخص از بندگان خدا میشرمد که ببینند و یابشنوند که وی اجبات دینی و اجتماعیاش را ترک میکند، و یا مرتکب فحشاء و منکر میشود. ب) حیاء نامشروع: حیاء نامشروع آن است که سبب ضایح شدن حق خدا و یا حق بندگان خدا شود، مثلا: اگر کسی باشد که با مردم بی دین و فاجری همسفر و یا هم صحبت شده باشد، وچون آنها پابندی به دین را بد میبینند این شخص از اینکه برخاسته و نماز بخواند حیاء میکند، و یا اگر از کسی طلبی دارد، و آن کس حقش را نمیدهد، و خودش از اینکه حق خود را بخواهد، حیا میکند، حیاء کردنش در این دو مورد، حیاء نامشروع است، و بزدلی نامیده میشود، نه حیاء.