۱۴- باب: لا يُنْكِحُ الأَبُ وَغَيْرُهُ الْبِكْرَ وَالثَّيِّبَ إِلاَّ بِرِضَاهمَا
باب [۱۴]: نباید پدر و یا دیگری دختر بکر و یا زن بیوه را بدون رضایتش به نکاح بدهد
۱۸۴۸- عَنْ أَبَي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ النَّبِيَّ جقَالَ: «لاَ تُنْكَحُ الأَيِّمُ حَتَّى تُسْتَأْمَرَ، وَلاَ تُنْكَحُ البِكْرُ حَتَّى تُسْتَأْذَنَ» قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَكَيْفَ إِذْنُهَا؟ قَالَ: «أَنْ تَسْكُتَ» [رواه البخاری: ۵۱۳۶].
۱۸۴۸- از ابوهریرهسروایت است که پیامبر خدا جفرمودند:
«زن بیوه تا از وی طلب امر نشود، نباید به نکاح داده شود، و دختر بِکر تا از وی اجازه خواسته نشود، نباید به نکاح داده شود».
گفتند: یا رسول الله! اجازه دادنش چگونه است؟
فرمودند: «اینکه سکوت کند» [۲۳].
۱۸۴٩- عَنْ عَائِشَةَ لأَنَّهَا قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ البِكْرَ تَسْتَحِي؟ قَالَ: «رِضَاهَا صَمْتُهَا» [رواه البخاری: ۵۱۳٧].
۱۸۴٩- از عائشهلروایت است که گفت: گفتم: یا رسول الله! دختر بکر حیا میکند؟
فرمودند: «رضایت او سکوت کردن او است» [۲۴].
[۲۳] از احکامی و مسائل متقلق به این حدیث آنکه: ۱) (بیوه): زنی است که قبلا به نکاح داده شده و به سببی از اسباب از شوهرش جدا شده است، و (بکر): دختری است که هنوز به نکاح داده نشده است. ۲) اینکه در زن بیوه (امر نمودن) شرط شده است، و در دختر بکر، (سکوت کردن) حکمتش این است که زن بیوه چون ازدواج را تجربه کرده است، بنابراین از تصریح به ازدواج باکی نداشته و خجالت نمیکشد، ولی دختر بکر جون برای بار اول ازدواج میکند، لذا از تصریح به موافقت بر نکاح خجالت میکشد، از این جهت در وقت اجازه خواستن از وی به نکاح، کافی است که سکوت نماید، و همان سکوتش موافقت شمرده میشود. ۳) این حدیث دلالت بر این دارد که زن – چه بیوه باشد و چه بکر – نباید بدون اجازهاش به نکاح داده شود، و این مذهب احناف و عدۀ دیگری از علماء است، ولی عدۀ دیگری از علماء به این نظراند که ولی زن میتواند، بدون اجازهاش او را به نکاح بدهد، ولی اکثر علماء نظرشان موافق نظر احناف است، و احادیث صحیح بسیاری نیز مؤید همین نظر است. [۲۴] از احکام و مسائل متقلق به این حدیث آنکه: ۱) این حدیث نبوی شریف دلالت بر این دارد که: سکوت کردن دختر بکر، دلالت بر این دارد که به ازدواج کردن موافقت دارد. ۲) علماء گفتهاند که موافقت به ازدواج تنها به سکوت نیست، بلکه هر قرینۀ که دلالت بر رضایت داشته باشد، موافقت شمرده میشود، مانند: تبسم کردن، و یا گفتن این سخن که: شما پدرم هستید، و یا، اختیار با شما است، و امثال این چیزها، و خالصه آنکه: هر سخن و هر عملی که از آن موافقت دانسته شود، اجازه شمرده میشود، ولی اگر زن، در وقت اجازه خواستن از وی به ازدواج به طور صریح مخالفت خود را نشان داد، و یا با صدای بلند بگریه افتاد، و یا پیراهنش را درید، و امثال این چیزها، کسی حق ندارد در این حالت او را به نکاح بدهد.