۳- باب: فَضْلِ مَنْ يُصْرَعُ مِنَ الرِّيحِ
باب [۳]: فضیلت کسی که به سبب باد بیهوش میشود
۱٩۵۴- عَنْ ابْنُ عَبَّاسٍ: أَنَّهُ قَالَ لِبَعْض أَصْحابِهِ: أَلاَ أُرِيكَ امْرَأَةً مِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ؟ قُلْتُ: بَلَى، قَالَ: هَذِهِ المَرْأَةُ السَّوْدَاءُ، أَتَتِ النَّبِيَّ جفَقَالَتْ: إِنِّي أُصْرَعُ، وَإِنِّي أَتَكَشَّفُ، فَادْعُ اللَّهَ لِي، قَالَ: «إِنْ شِئْتِ صَبَرْتِ وَلَكِ الجَنَّةُ، وَإِنْ شِئْتِ دَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَكِ» فَقَالَتْ: أَصْبِرُ، فَقَالَتْ: إِنِّي أَتَكَشَّفُ، فَادْعُ اللَّهَ لِي أَنْ لاَ أَتَكَشَّفَ، فَدَعَا لَهَا [رواه البخاری: ۵۶۵۲].
۱٩۵۴- از ابن عباسبروایت است که وی برای یکی از دوستانش گفت: آیا زنی را از اهل بهشت برایت نشان دهم؟
گفت: بلی.
گفت: همین زن سیاه است، این زن نزد پیامبر خدا جآمد و گفت: من گاهی بیهوش میشوم، و بعضی از اعضایم برهنه میشود، به حق من دعا کنید.
فرمودند: «اگر میخواهی صبر کن وبرای تو بهشت باشد، و اگر میخواهی دعا کنم که شفا بیابی».
گفت: صبر میکنم، ولی [در حین بیهوشی[ جانم برهنه میشود، برایم دعا کنید که برهنه نگردم، و [پیامبر خدا ج]برایش دعا کردند [۱۲۱].
[۱۲۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: در مسند بزار آمده است که نزی به نام (ام زفر) که به مرض صرع گرفتار بود، نزد پیامبر خدا جآمد و گفت: برایم دعا کنید، زیرا میترسم که شخص خبیثی آمده و مرا برهنه سازد، و پیامبر خداجبرایش دعا کردند، و بعد از این هر وقت که میترسید شاید مرضش ظاهر شود، میآمد و در زیر پردۀ خانۀ کعبه داخل میشد، و در طبقات ابن سعد آمده است که این زن، ماشطۀ خدیجهلبود، و همیشه به دیدن پیامبر خدا جمیآمد.