۱٧- باب: الْكَهَانَةِ
باب [۱٧]: کهانت
۱٩٧٩- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَضَى فِي امْرَأَتَيْنِ مِنْ هُذَيْلٍ اقْتَتَلَتَا، فَرَمَتْ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى بِحَجَرٍ، فَأَصَابَ بَطْنَهَا وَهِيَ حَامِلٌ، فَقَتَلَتْ وَلَدَهَا الَّذِي فِي بَطْنِهَا، فَاخْتَصَمُوا إِلَى النَّبِيِّ ج، فَقَضَى: أَنَّ دِيَةَ مَا فِي بَطْنِهَا غُرَّةٌ عَبْدٌ أَوْ أَمَةٌ، فَقَالَ وَلِيُّ المَرْأَةِ الَّتِي غَرِمَتْ: كَيْفَ أَغْرَمُ، يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ لاَ شَرِبَ وَلاَ أَكَلَ، وَلاَ نَطَقَ وَلاَ اسْتَهَلَّ، فَمِثْلُ ذَلِكَ يُطَلُّ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «إِنَّمَا هَذَا مِنْ إِخْوَانِ الكُهَّانِ» [رواه البخاری: ۵٧۵۸].
۱٩٧٩- از ابو هریرهسروایت است که گفت: دو زن باهم جنگ کردند، یکی با سنگ به شکم دیگری که حامل بود زد، و بچۀ شکمش را کشت، آنها نزد پیامبر خداجاقامۀ دعوی نمودند، و ایشان حکم کردند که دیت آن طفل یک غلام یا یک کنیز است.
(ولی امر) زنی که باید دیت را میپرداخت گفت: یا رسول الله! از کسی که نه چیزی خورده و نه چیزی آشامیده، نه سخنی زده و نه حتی آوازی کشیده است، چگونه دیت بدهم؟ خون چنین شخصی هدر است.
پیامبر خدا جفرمودند: «این شخص از دار و دستۀ کاهنان است» [۱۴۳].
[۱۴۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: سبب آنکه پیابمر خدا جآن شخص را به کاهنان تشبیه کردند آن بود که وی سخنش را مانند سخن کهان به سجع وقافیه گفت: و از طرف دیگر با زبان بازی میخواست حکم شرع را معطل سازد، ولی با این هم پیامبر خدا جدیت را بر آن زن لازم دانسته ولی از حق خود که پیش آمد نا شایست آن شخص در مقابل سخن ایشان بود، گذشت نمودند و آن شخص را مورد عقوبت قرار ندادند، زیرا عادتشان این بود که از حق شخصی خود خصو صادر مقابل جهال گذشت مینمودند.